چگونه خواب می بینیم
پیش از ارسطو پیشینیان تصور نمیکردند که رویا مخلوق ذهنِ شخصِ به خواب رفته است بلکه آن را الهامی خداوندی میپنداشتند .
اقوام بدوی بسیار قدیم برای خواب و رویا اهمیت قابل ملاحظهای قائل بودند و چنین تصور میکردند که رویا آنها را با موجودات فوق انسانی مرتبط میسازد و قاصد خدایان و شیاطین و حامل الهامات آنهاست به علاوه یقین داشتند که رویا عمداً بر آنها نازل میشود و برای کسی که آن را در خواب می بیند حاوی معنای بزرگی است و به اصطلاح از آینده خبرمیدهد.( بگمان من بقایای این ذهنیت هنوز در میان خیلی از ما رواج دارد.)
ارسطو رویا را یک پدیده فوق طبیعی نمی دانست و این طور تعریف میکرد:فعالیت روحِ شخصی که به خواب رفته است.
او به چند خصوصیت از خصوصیات خواب آشنا بوده است از قبیل اینکه خواب تحریکات جزئی عصبی را که در هنگام خواب بر شخص عارض میشود بزرگ جلوه می دهد؛ به طور مثال شخصی که در خواب تشنه است خواب آب می بیند یا شخصی که گرمش است خواب آتش را می بیند .این ضرب المثل عامیانه که "رویا از معده سرچشمه می گیرد" مبین همان چیزی است که یکی از محرکات یا منابع رویا دانسته میشود .در پاسخ به اینکه آیا محرک رویا همواره یکی است یا متعدد و اینکه آیا این محرک مربوط به تن است یا روان محققان اینطور پاسخ می دهند که منابع خواب ممکن است متعدد باشند و از تن( جسم )یا روان سرچشمه بگیرند. به هنگام خواب ذهن از این عالم خارج می شود و از سطح خارجی فاصله میگیرد. با این وجود این رابطه کاملاً از بین نمی رود زیرا اگر شخص در موقع خواب نه بشنود نه احساس کند لازم میآید که هیچ وقت از خواب بیدار نشود.( فلان صدا از خواب پریدم... گرمم شد از خواب بیدار شدم) اما در رابطه با ارتباط خواب و روان و شخصیت نظرات جالبی وجود دارد؛ شوپنهاور می گوید : "هر کسی در طی رویا گفتار و کرداری دارد که درست مطابق منش اوست." در همین رابطه "فاف" ضرب المثل معروفی را تعدیل کرده و می گوید :"تو اول بگو چه خوابی دیده ای تا من آنگه بگویم که تو کیستی." " موری "تصریح میکند: ما خوابِ گفته ها و آرزوها و خواسته ها و کرده های خود را می بینیم .
"جن" در کتاب روانشناسی خود مینویسد: "محتوای رویا کمابیش تابع شخصیت فردی، سن، جنس ،وضعیت تحصیلات ،عادات، حوادث و تجارب تمام دوره زندگانی است." فیلسوف معروف"ای ج ای ما آس " به ما میگوید: "تجربه نشان میدهد که ما همیشه هدفهای شدیدترین امیال خود را در رویا می بینیم و خواسته های ما در تشکیل رویاهای ما موثرند .مثلاً شخص جاهطلب خواب علامات افتخار را میبیند که به او دادهاند؛ مرد عاشق خواب زن محبوب خود را میبیند. تمام خواهش ها و نفرت هایی که در ما نهفته است به شرط تحریک شدن ممکن است رویایی ایجاد کند که حاوی عناصر هم بسته و متداعی با آنها باشد .
خواب یکی از مشخصترین و تعیین کنندهترین کلید ها برای حل معمای درون و شخصیت واقعی و باطنی آدمهاست. فروید در بررسی خود در حیات روانی ناخودآگاهانه انسان به امیال و آرزوها یی برخورد کرد که شخص از آن آگاه نیست با اینکه آن را در درون خود دارد. فروید میگوید :این آرزوها و تمنیات به این دلیل خود را در دورترین زوایای روحی شخص پنهان میکنند که با اخلاقیات یا سنت های اجتماعی و آداب و رسوم قومی و غیره مغایرت و مباینت دارند .در درون هر آدمی یک مفتش مرموزی وجود دارد که پیوسته در اعماق ضمیر او پاس می دهد که مبادا آرزو یا خواستهای که مخالف با عقاید و اعتقادات ظاهری انسان است از حوزه ناخودآگاهی وارد قلمرو خود آگاهی شود و او را منقلب کند. لذا این مفتش در برخورد با چنین خواسته های ممنوعه آن را سانسور می کند و احساسات و افکار ضاله و ممنوعه را به اعماق ضمیر ناخودآگاه او تبعید میکند ؛اما این تبعیدی ها عمر جاودان دارند و گاه و بیگاه در لباس مبدل وارد حوزه آگاهی می شوند و بعید نیست موجب بیماری های روانی و خوابهای آشفته و خلجان آمیز شوند .کانت می گوید :"دیوانه یا مجنون خفتهای است بیدار." خواب یا رویا می تواند یک پیام مستقیم شخصی و حائز معنا برای شخص خواب بیننده باشد یا اینکه منشاء راهنمایی و اندرزی است که آن را از هیچ منبع دیگری نمیتوان تحصیل و دریافت کرد. در این انتقال پیام سمبل هایی که در میان انسان ها مشترک هستند به کار گرفته میشوند اما این سمبل ها در مورد هر انسان به نحوی کاملاً انفرادی ظاهر میشوند و تعبیر آن جز با یک کلید کاملاً انفرادی میسر نیست .(روانشناس می تواند این کلیدها را یافته و خواب را رمزگشایی کند.) بنابراین به نظر میرسد تعبیر و تفسیر خواب به مثابه یکی از شاخه های علم روانشناسی می تواند راهی به اسرار درونی انسان و دریچه ای به سوی خودشناسی هرچه بیشتراو باشد .
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس