آقای دولت ، کلاس جبرانی بگذارید؟!
مهدی اسفندیار
هرچه درشت تر بهتر؛ هرچه زشت تر قشنگ تر؛ هرچه توهین آمیز تر پرطرفدار تر.....
جامعه وعده زده و ناکام و چشم به آینده دوخته که پاسخ سوالات خود را نیافته و بی حوصله شده است در مرزهای بی اعتمادی و بی حوصلگی و خشونت و ابتذال گرفتار می شود و اینها کار هر مصلحی را سخت می کند.
این جامعه با خشونت و بزه کاری و سعادت و کامیابی و ناکامی و همه چیزش محصول حکمرانی ماست و آنچه در آموزش و پرورش و آموزش عالی کاشته ایم را درو می کنیم.
مهم ترین شعار دولت موجود؛ وفاق ملی است ، وفاق صورت نمی گیرد الا با گفتگو و تفاهم. گفتگو حلقه مفقوده تمام فعل و انفعالات این مملکت است ، من در مورد قوی ترین و برجسته ترین چهره های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی کشور هم مرددم که بگویم اهل گفتگو هستند یا نه؟! زیرا نظام فرهنگی اجتماعی ما یک نظام مبتنی بر گفتگو نیست و محوریت و اتوریته اشخاص در این نظام فرهنگی اجتماعی حرف اول را می زند.
پدر سالار_مادرسالار_فرزند سالاری و... خروجی های این نظام فرهنگی_اجتماعی معیوب است که حالا در سیاست و اقتصاد به پدرخوانده ها و لیدرهای باندها و احزاب کشیده می شود.
جامعه ای مشحون از آشفتگی که حتی نخبگان و اهالی قدرت ، مفاهیمی چون خردمندی و عدالت و شفافیت و... را نیز وسیله ای برای رسیدن به مطامع شخصی قرار می دهند و همیشه استثنایی منطقی با پوشش مصلحت آنها را برای عدول از انچه گفته اند ترغیب می کند و این است که مفاهیمی چون گردش نخبگان و شایسته سالاری و... به ابتذال کشیده می شود.
استمرار چندین دهه ای در مناصب قدرت و اصرار بر ماندن ها و تنگ کردن حلقه مدیریت و تکرار مدیران ناکام و بی تفاوتی نسبت به موضوع جایگزینی و... اینها خروجی های یک سیستم و نظام فرهنگی _اجتماعی معیوب هستند و سند دقیقی بر عرایض بنده مبنی بر کوتاهی حکمرانی ما در نظام آموزش و پرورش و اموزش عالی است.
اینجاست که فلسفه تحصیلات و آموزش هم از فلسفه فرهیختگی و مفید بودن و دانایی و به زیر اوردن چرخ نیلوفری به عنوان ابزاری برای غلبه و برتری بر سایرین و مساله درد اور و چندش مدرک گرایی در سیستم اداره کشور تبدیل می شود ، در واقع ما امروز آنچه را که به عنوان سیاست و اقتصاد و اجتماع و جزا و.... می بینیم به خوبی نشان می دهد که عاقبت به حضیض کشاندن علوم انسانی در کشور چه فرجام شومی را رقم می زند. انسان های تک بعدی و فاقد مهارت گفتگو که شاید خلاقیتی را در حوزه ای ایجاد کنند اما قادر به یک سلام و علیک ساده یا عبور مسالمت آمیز با خودرو از یک چهار راه نیستند. متاسفانه این نسل امروز رو به پیری می نهد و پارادایم های ذهنی شکل کرفته از خشونت کلامی و.. تثبیت می شود و این زنگار فکری شاید دیگر قابل اصلاح نباشد.
معتقدم دولتی که صحبت از وفاق ملی می کند شدیدا نیازمند آن است که برای ایجاد مهارت گفتگو تلاش کند و برای این مهم باید کلاس جبرانی برای جامعه بگذارد و کمک گرفتن از فرهیختگان و عالمان و... به رفع کوتاهی های فرهنگی اجتماعی نظام حکمرانی تلاش کند وگرنه ره به جایی نخواهد برد.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس