ضرورت آموزش فرهنگ و حقوق شهروندی در کودکی
اکبر ایازی
مجموعه «آموزش فرهنگ و حقوق شهروندی» آن دسته از مهارتهایی که هر شهروند برای داشتن زندگی بهتر در بافت اجتماعی لازم دارد را ساده و سرگرمکننده به کودکان ارائه میکند.
بهطورکلی حقوق شهروندی را میتوان به مجموعهقواعد حاکم بر روابط اشخاص در جامعه شهری تعریف کرد. حقوق شهروندی جزو حقوق ذاتی و فطری انسانها است. همچنین این حقوق غیرقابلانتقال و تجزیهناپذیر است، به این صورت که عناصر آن لازم و ملزوم یکدیگرند.
هر جامعهای دارای قوانین و اصولی است که نیاز هست کودکان با آنها آشنا شوند چراکه دستیابی به این حقوق و حقوق شهروندی میتواند در بهبود روند زندگی کودکان موثر باشد. از دیگر سو تربیت اجتماعی کودکان یکی از مهمترین وظایف خانواده و نهادهای آموزشی است. همچنین پرورش ابعاد اجتماعی کودکان باعث عملکرد بهتر ذهنی، عاطفی و روانی آنها میشود.
بدیهی است وقتی فرهنگسازی بهصورت یک فرآیند از سنین کودکی آغاز شود، میتوان منتظر اثربخشی عمیق آن در آینده بود و ما در این نوشتار به تبیین حقوق شهروندی برای کودکان نگاه کوتاهی خواهیم داشت.
شهروندی ﻋﺒﺎرت اﺳـﺖ از روش زﯾﺴـﺘﻦ در ﯾـﮏ ﺷـﻬﺮ ﺑـﺮ ﻃﺒﻖ اﺻﻮل و قواعد و ﻗﻮاﻧﯿﻦ خاص. هیچکس با حقوحقوق به دنیا نمیآید و این جوامع هستند که تصمیم میگیرند که چه حقوقی به شهروندان خود بدهند و چه قوانینی را در نظر بگیرند. آنچه مسلم است خانواده، امنترین و سالمترین کانون در دوره رشد کودک است، به همین دلیل لازم است در چنین کانونی آموزشهای اولیه برای هوشیاری کودکان در برابر حقوق شهروندی و خطرات بیتوجهی به قانون ارائه شود و پس از آموزش حقوق شهروندی به زبان ساده، میتواند در مدرسه تکمیل شود. به طور خلاصه آموزش حقوق شهروندی به زبان ساده چیزی است که باید در نهادهایی مثل خانواده، مهدکودک، مدرسه و آموزشگاهها صورت بگیرد.
هر شهروندی حق دارد از حداقل امکانات انسانی برخوردار باشد و زمانی حقوق شهروندی کودکان رعایت میشود که از امکان خدمات بهداشتی و آموزشی تغذیه مناسب و سرپناهی برای زندگی برخوردار باشند. آنچه اهمیت دارد بالارفتن روحیه کارگروهی، تعهد و همدلی در جامعه، هوشیاری در برابر هر نوع سوءاستفاده، قانونمداری و برقراری روابط انسانی صحیح بین افراد جامعه برای داشتن جهانی امن و آسوده برای همگان است و این امر جز از رهگذر ادبیات کودک و نوجوان بهعنوان آموزش غیرمستقیم ممکن نیست.
تاریخ بشر به ما میگوید که انسانها بهصورت جدا از هم نمیتوانند زندگی کنند و سعادت انسان با زندگی در اجتماع و هم نوعان خود تأمین میشود.
زندگی اجتماعی نیازمند باید و نبایدهایی است که به آن قانون میگویند. قانون تنظیم کننده روابط اجتماعی و فردی در جامعه است. بنابراین آموزش حقوق برای رشد و آگاهی فردی و اجتماعی جوامع بشری ضرورتی انکارناپذیر است.
در دنیای امروز آگاهی اشخاص از حقوق و تکالیفی که بر عهده دارند ضروری است. این آگاهی سبب میشود تا افراد در روابط خود با دیگران حقوق خود را بشناسند، از حقوق خود دفاع کنند و حقوق دیگران را رعایت کنند. در صورتی که افراد از حقوق و تکالیف اجتماعی خودآگاه باشند، برای تلاش برای حفظ حقوق خود نسبت به رعایت حقوق دیگران و انجام تکالیفی که جامعه بر دوش آنها قرار داده است، احساس مسئولیت میکنند. بهاینترتیب افراد مسئولیتپذیر میشوند و هر کس در هر مقامی باشد قانون را رعایت خواهد کرد.
توسعه همهجانبه اجتماعی و فرهنگی با خلق «شهروند» است که تحقق مییابد و خلق شهروند بهصورت یکباره و تصادفی امکانپذیر نیست. این فرایند، زمانبر و مستلزم آموزشهای درست و متناسب است. اینکه این آموزشها بهتر است در کودکی به افراد داده شود تقریبا اصل پذیرفتهای است ولی نوع و چگونگی ارائه این آموزشها در دوره کودکی قابلبررسی بیشتر است.
احتمال شکست و ناکامی آموزشهای مستقیم و نیمه مستقیم به کـودک نسل الفا بیشـتر است و آموزشهای غیرمستقیم و ضمنی از توانایی، پایداری و اثرگذاری بیشتری برخوردارند و در این میان ادبیات کودک و نوجوان بهخاطر ویژگیهای خاص خود بهترین محمل برای درونی کردن حقوق شهروندی و تکوین هویت مدنی و تثبیت آنها در ذهن کوکان است.
باتوجهبه اهمیت حقوق شهروندی در دوران معاصر، از سالها قبل صاحبنظران علوم مختلـف پـژوهشهای متعددی درباره چیستی این مفهوم و ابعاد مختلف آن انجام دادهاند و امروزه میان صاحبنظران رشـتههای جامعهشناسی، روانشناسی اجتماعی نوعی اجماع نظری وجود دارد کـه مراحل آغازین زندگی فردی (دوران کودکی و نوجوانی) پایهایترین دوره شکلگیری شخصیت فردی و هویت اجتماعی و مدنی است. اگرچه فرایند یادگیری اجتماعی در بزرگسالی متوقف نمیشود اما تغییرات در این دوران بسیار اندک و کند است.
ازاینرو آنچه که در دوره کودکی و نوجوانی آموخته میشود، مبنایی اساسی برای رفتارهـای دورهٔ بزرگسالی است. این آموزشها عموما برایناساس پیریزی میشـود که از همان ابتدا کودک را نسبت به محیط پیرامون خـود حساس و آگاه و در نهایت وی را درگیـر مشارکت در اجتماع کند.
هر انسان بهعنوان بخشی از اجتماع دارای ارتباطات مختلف با افراد جامعه است و همین ارتباطات اجتماعی به زندگی او معنا میبخشد و مسیر اجتماعی شدن را شکل میدهد. در این مسیر، آموزش بهویژه آموزش کودکان نقشی بسیار مهم و اساسی دارد. پس کلیه افراد جامعه از جمله کودکان باید قوانین و اصولی را که متضمن آداب و اخلاق اجتماعی است، یاد بگیرند.
مجموعهقواعد و اصول زندگی اجتماعی که از آن بهعنوان «حقوق شهروندی» یاد میشود و برای زندگی امن و خوب در جامعه ضروری است، باید بهصورت "مدون، جامع و سهل" در دسترس همگان باشد تا با فرهنگسازی و آموزش بهموقع شاهد بالارفتن هوشیاری افراد و کودکان جامعه نسبت به حقوق شهروندی و آگاهی از خطرات بیتوجهی در برابر آن باشیم. آموزشهای شهروندی که باعث آشنایی افراد بزرگسال بهخصوص کودکان بهعنوان آسیبپذیرترین اقشار جامعه با حقوق شهروندی خود میشود، سبب استیفای حقوق انسانی هر فرد بهعنوان یک شهروند در ابعاد مختلف و با روشهای درست و انسانی شده و از تضییع حقوق جلوگیری میکند. آنچه اهمیت دارد بالارفتن روحیه کارگروهی، تعهد و همدلی در جامعه، هوشیاری در برابر هر نوع سوءاستفاده، قانونمداری و برقراری روابط انسانی صحیح بین افراد جامعه برای داشتن جهانی امن و آسوده برای همگان است و تحقق این امر جز از رهگذر ادبیات کودک و نوجوان بهعنوان آموزش غیرمستقیم ممکن نیست.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس