نقش مردم در آبادانی شهر

اکبر ایازی
اكثر شهرهای دنيا و قريب بهاتفاق شهرهای ايران، در ابتدا سكونتگاهی با نام «روستا» بودهاند. قليلی نيز با طرح و برنامه، بهعنوان شهرک يا شهرهای جديد ساخته و توسعه يافتهاند.
در كشور ما چنانچه روستايی دارای جمعيتی معادل ۳۵۰۰ نفر باشد و پارهای از شرايط فرعی ديگر نيز در آن مهيا گردد، بالقوه، ظرفيت تبديل به شهر را پيدا میكند. بی شک میتوان یکی ازمهمترین اصول پیشرفت و توسعه یک شهر که رابطه مستقیم با تصمیمگیری مدیران آن شهر دارد را مشارکت مردم در اداره شهر دانست.
تبديل روستاها به شهر، در تمامی دولتها انجام میشود، اتفاقی كه بر اساس هدف یکبعدی نگرِ، بردن تمام امكانات شهری به روستاها و برقراری عدالت اجتماعی و بهتبع آن، جلوگيری از مهاجرت روستاييان صورت گرفت.
حالا سكونتگاهی كه فاقد هرگونه زيرساخت شهری است و فرهنگ شهرنشينی در اين سكونتگاه، هيچ سبقهای ندارد، با معرفی یک نفر بهعنوان شهردار، عنوان شهر به خود میگيرد، شهرداری در چنين مكانی، يعنی محلی برای هزینهٔ مطلق، چرا كه شهروندان اين مكان، بالاترين توقعشان اين است كه اين نهاد جديد، بايد به آنها خدمات لازم را بدهد و زيرساختهای مورد نياز شهرشان را ايجاد نمايد.
به هر نحو ممكن، چنين مكانی بهعنوان شهر توسعه میيابد و با جذب روستاييان و مهاجرين ديگر، کالبد فيزيكی آن متورم میشود، نيازهای مردم برای ارائه خدماتی چون آسفالت و جدولگذاري معابر و نگهداری آنها، تجهيز و توسعهٔ ناوگان حملونقل عمومی، ارائهٔ خدمات شهری مانند جمعآوری زبالهها و نظافت معابر، توسعهٔ فضاهای سبز شهری، رسيدگی به كيفيت معابر و توسعه و ايمنسازی آنها و دهها مورد ديگر تجلی میيابد و شهرداری و مردم برای پاسخ به اين نيازهای جديد با مشكلاتی مواجه میشوند.
شهر، بزرگترين نماد تمدن بشری است كه انسان آن را برای امنيت، آسایش و رفاه خود بنا نهاده است. اين محصول بشری، تأثيری دائمی و فراگير بر زندگی وی داشته و خواهد داشت. شهر كه مجموعهای از كالبد و اجتماع را در بر میگيرد، انسان را در سطحی بسيار وسيع و در بستری از ارتباطات پيچيده، به سويی رهنمون میسازد كه علیالقاعده بايد در راستای دستيابی او به كمال انسانيت باشد. از سوی ديگر شهر، فقط يک سكونتگاه نيست بلكه محلی آباد است كه روح اجتماع را متبلور كرده و از آن هويت میگيرد. بنابراين شهر، هويتی دارد كه اين هويت، وامدار فرهنگ شهرنشينان آن است. ازآنجاییکه «هويت»، مجموعهای از صفات و مشخصاتی است كه باعث «تشخص» يک فرد يا اجتماع از افراد و جوامع ديگر میگردد، شهر نيز به تبعيت از اين معيار، شخصيت يافته و مستقل میگردد.
شهروندان، به عنوان ركن اصلی يک شهر و يكی از سه ضلع دولت، مديريت شهری (شهرداری) و مردم، از حق و حقوقی در شهر برخوردار هستند. شهروندان بهعنوان وارثان اصلی و زيستكنندگان شهر، هر روزه از امكانات و خدمات مختلف شهر بهرهمند میشوند و چنانچه يک رابطه منطقی و موزون بين اين سه عنصر برقرار نباشد، تعادل و توازن شهری و اين جامعهٔ انسانی به هم میخورد و آسيبها و ناهنجاریهايی متوجه اين محيط، خواهد شد كه به صورت واگيرهای بسان ويروسی خطرناک، آثار مخرب خود را در بافت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سياسی شهر و ساير تقسيمات جغرافيايی كشور برجای میگذارد.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس