نمیگذارند ، نمیشود!!
طهماسبی
کسانی که شم سیاسی دارند و تحولات سیاسی کشور را دنبال میکنند بارها از زبان رئیس جمهوران مختلف کشور شنیده اند که نمیگذارند، نمیشود و...!!
اخیرا نمیگذارند و نمیشود را از زبان دکتر پزشکیان شنیدیم ولی تا حالا کسی نگفته است چه کسانی نمیگذارند و چرا نمیشود، البته اسم بردن از برخی افراد یعنی یک حرکت انتحارری و اعلام جنگ !
نگارنده موافق در لفافه سخن گفتن نیست و معتقدم زمانه ملاحظه کردن و محافظه کاری سالها گذشته است و در زمانی که مردم بهتر از من میدانند چه خبر است باید به صراحت گفت چه کسانی نمیگذارند که نمیشود؟!
شاید برخی از شما سوال کنید وقتی کسی در چارچوب قانون وعده میدهد یا سخنی بر زبان میآورد مگر میشود کسانی باشند که نگذارند حرفی زده شود یا اقدامی صورت نگیرد ؟
با یک مثال این موضوع را شفاف میکنم ؛
بنده بعنوان روزنامه نگار طبق قانون مطبوعات ، طبق قانون اساسی و با توجه به وحدت رویه همکاران روزنامه نگارم در سطح کشور ، در رابطه با موضوعاتی اعم از استانی یا ملی با نوشتن مطلبی واکنش خودم را نشان و آن را منتشر میکنم ، البته اگر لازم بدانم قبل از انتشار ، یادداشت یا مقاله را برای مشاور حقوقی روزنامه میفرستم تا اگر از الفاظی استفاده شده باشد ایشان از نظر بار حقوقی اعلام نظر نمایند که مبادا تخلف یا از قانون تخطی صورت نگیرد و مرتکب جرمی نشوم .
پس از تایید مشاور حقوقی ، یاداشت را منتشر میکنم و اگر آسمان به زمین یا زمین به آسمان برود و هر گونه فشاری وارد شود اقدام به حذف آن نوشته نخواهم کرد چون در ذاتم عقب نشینی و ترس متاسفانه یا خوشبختانه نهادینه نشده است !!
اما بارها شده مطلبی منتشر شده که تلفن و پیامک ها اول بصورت دوستانه شروع میشود که این مطلبی که نوشته ای را حذف کن تا دردسر درست نکرده ای ! دوستانه میگیم حذف کن ! لطفا فلان پاراگراف را اصلاح کن! فلان قسمت را فورا حذف کن و...!!
جالبتر اینکه وقتی نمیتوانند تو را از انتشار منع کنند یا توان اقناع برای حذف نوشته را ندارند به همسرت تلفن یا پیامک میزنند و میگویند که لااقل تو جلوی انتشار را بگیر و ...!!
و وقتی هم پاسخ میشنوند که نویسنده مطلب در دسترس است به خودش بگویید یا بروید ازش شکایت کنید تلفن را با ناراحتی قطع میکنند!
خلاصه اینکه تعدادی اقلیت اکثریت نمای دم موت که کانال های قدرت و تعصبی گری را در این چهل سال خوب بلدند پاشنه درب برخی دستگاهها را از جا در میآورند و تلفن گویای آنان را میسوزانند که وا اسلاما جلوی انتشار مطالب فلانی را بگیرید و ...!!
اطاله کلام نکنم میخواهم بگویم ؛
قانون چارچوب را مشخص کرده ، رییس جمهور و فلان مسئول و من روزنامهنگار خوب میدانیم حوزه اختیارات ما کجاست ولی برخی مسئولین وقتی با جمعی هوچی گر لات زبان نفهم خشک مغز روبرو میشوند که زبان آدميزاد نمیفهمند ، توصیه میکنند که برای اینکه جو عمومی بهم نریزد از فلان وعده ، فلان خواسته مردم ، از نوشتن فلان جمله کوتاه بیا ببینیم چه میشود!!
آری دوستان ، مملکتی که قانون حرف اول و اخر را نزند ، مملکتی که قدرت های در سایه بسیارداشته باشد ، مملکتی که با از این ستون تا آن ستون فرج است اداره شود باید از این دست جملات بشنوید که نمیگذارند و نمیشود !!
نکته آخر اینکه : وقتی رییس جمهور مملکت میگوید نمیگذارند از من روزنامه نگار یک لاقبا توقع نداشته باشد واقعیات را راحت بگویم و بنویسم !!
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس