حقوق شهری و شهروندی

اکبر ایازی
در عصر حاضر، «شهرنشینی» به عنوان یک پدیده اجتماعی، یکی از ضروریات زندگی محسوب میشود. شهروندان عموماً با سلایق و انگیزههای مختلف در جامعه شهری به فعالیت میپردازند. عدهای برای کسبوکار، گروهی برای پر کردن اوقات فراغت و گروهی دیگر برای آموختن مهارتهای فردی و جمعی و … .
ازاینرو، زندگی اجتماعی مستلزم وجود روابط حقوقی بین افراد و گروههای مختلف جامعه میباشد و این روابط اجتماعی میبایست تحت نظم و قاعدهای درآید. چرا که در صورت عدم وجود نظم و ضوابط در جامعه، زور، اجحاف و تزویر بر روابط بین افراد حاکم شده و این موضوع موجب ایجاد هرجومرج و نابسامانی خواهد شد.
ازاینرو دولتها و نهادهای عمومی با تعیین و تدوین قواعد و مقررات مربوطه، سیاست خاصی را در جهت تنظیم این روابط در پیش گرفتهاند.
اصولاً «حقوق شهروندی» را میتوان مجموعه قواعدی که بر روابط اشخاص در جامعه شهری حکومت میکند تعریف نمود. بنابراین «حقوق شهری» که موضوع آن چگونگی روابط مردم شهر، حقوق و تکالیف آنان در برابر یکدیگر و همچنین در برابر جامعه و اصول و هدف ما و وظایف و روش انجام آن است را میتوان بهعنوان اصولی بدانیم که منشعب از حقوق اساسی کشور است.
ضرورت ایجاد رویکرد فرهنگی به شهر و فرهنگ شهروندی و نهادینهکردن این رویکرد از طریق توسعه برنامههای فرهنگی و علمی برای ارتقا فرهنگ شهروندی و ارتقای فرهنگ ترافیک برای ازمیانبردن مشکلات امری اجتنابناپذیر است.
در این راستا رسانه ملی و جراید میتوانند نقش مهمی در ارتقا فرهنگ شهروندی و ارتقای فرهنگ ترافیک داشته باشند.
متاسفانه تا کنون در این زمینه اقدامات چندانی صورت نگرفته و نقش رسانهها در آموزش عمومی در زمینه فرهنگ ترافیک کمرنگ بوده است. شکی نیست که ساخت برنامههای مناسب آموزشی میتواند گام موثری در آموزش و ارتقای فرهنگ ترافیک مردم باشد.
امروزه با پیدایش کلانشهرها و دشوارشدن روند زندگی و کسبوکار و تامین معیشت برای بیشتر ساکنان این قبیل شهرها، برخورداری از حق آزادی تردد پیاده و سواره در سطح شهر با وسایل نقلیه شخصی در غیاب و کمیابی وسایل نقلیه عمومی، از جمله حقوقی است که میتوان آن را در زمره حقوق شهروندی مردم به حساب آورد.
فرهنگ شهروندی
فرهنگ را بر دو گروه مادی و معنوی میتوان تقسیم کرد.
فرهنگ مادی به دستاوردهای مادی یعنی ابزار و ادوات و فن آوری مربوط میشود و فرهنگ معنوی شامل اندیشهها، باورها و ارزشها و بهطورکلی دستاوردهایی غیرمادی بشر است.
آن چه شهرها را از یکدیگر متمایز میسازد، فرهنگهایی است که هر شهــر در خود دارد بعضی از آن شهرها «شهرهای فرهنگی» هستند و بعضی «فرهنگ شهری» دارند.
"شهر فرهنگی" شهری است که حامل تمدن و فرهنگ دیرینه است، شهری است که خصوصیات و عناصر فرهنگی خود را در خود جای داده است و از این نظر برای مردم تمام جهان ارزشمند است.
اما آن چه حائز اهمیت است ” فرهنگ شهری ” است. این فرهنگ شهری است که با مجموعهای از هنجارها، ارزشها باورها نوع زندگی انسان را در شهر تعیین میکند یا با اجرای اعمال فیزیکی در فضای شهر، نمادهایی را با معانی خاص برای شهرنشینان تداعی کرده، حس تعلق و خاطرهانگیزی در آنان و احساس رضایتمندی از زندگی در شهر خود ایجاد میکند. از آن جا که بخش عمده مشکلات و نابسامانیهای موجود در اداره شهر حاصل عدم توافقیابی توجهی شهرنشینان به شیوههای عقلانی زندگی در شهر است بسیاری از کارشناسان بر این باورند که باید فرهنگ شهری را آموزش داد و این کار با مدیریت کارآمد و دقیق بر منابع فرهنگی شهر امکانپذیر خواهد بود.
آنچه مسلم است این است که، شهر نمیتواند شهری فرهنگی باقی بماند مگر آن که مدیریت شهری بر عناصر فرهنگی آن شهر مدیریت کند و آن را به یک سرمایه فرهنگی بدل سازد.
بسیاری از شهرهای کشورمان دارای گونهای از معماری، بناها و فضاهای بسیار تاریخی و جذاباند که تعدادی از آنها از سوی مدیریت شهری، کنترل و ساماندهی و نگهداری میشوند.
بسیاری دیگر نیز نهتنها محافظت نمیشوند بلکه مورد هجوم و غارت افراد سودجو قرار میگیرند. یک شهر فرهنگی با مردم فرهنگی مطالبات زیادی دارد که این مطالبات بدون مدیریت شهری واحد جایگاهی جدی نمییابد و برای ارتقای فرهنگ شهری بهتنهایی توانایی ندارد.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس