پيامد ناترازیها افت فرزند آوری
رحیمی
جمعشدن کسريهاي امور در دو دهه گذشته درحال حاضر ناترازيهاي خود را بهظهور ميرساند. کوتاهي و بلکه بيمسووليتي در ساختن يا باسازي نيروگاهها امروز در کسري آب، برق و گاز خود را نشان ميدهد و البته کسريها فقط به اين موارد ختم نميشود.
دولتها در طي ساليان گذشته در مواردي زيربنايي چنان کوتاهي کردهاند که امروزه کسريهاي آشکار آنها را از جمله در برق و گاز ميبينيم. کمبودهايي که طبعا طي يک روز و يک ماه و حتي يک سال نميتوان آنها را رفع نمود. بنابراين دولت فعلي نيز ميراثدار کسريهاي دولتهاي گذشته است و بلکه هر دولتي کسري دولت پيش از خود را به دوش کشيده است. يکي از پيامدهاي بسيار مهم همه ناترازيها، افت شديد فرزندآوري در جامعه ايراني است. بهگونهاي که تا سال1410 جامعه ما وارد دوره پيري ميشود. بدينمعنا کشور نيروي جوان حداقلي و پير حداکثري خواهد داشت. در حال حاضر ميانگين فرزندآوري در جامعه 1/5 نفر است و اگر بخواهيم حداقل فرايند پيرشدن جامعه را به تاخير بيندازيم اين ميانگين بايد به 2/5 نفر برسد؛ هرچند آرمان فرزندآوري بايد 3 تا 4 فرزند باشد. بديهي است علت اصلي (و نه همه علتها) افت شديد فرزندآوري به ناترازيها در حوزه اقتصاد يعني اشتغال و درآمد برميگردد. سختي در کسب شغل و درآمد مناسب ، علت اوليه عدم فرزندآوري و بلکه عدم ازدواج جوانان و نيز بالاتررفتن ميانگين سن ازدواج است. هر دولتي تنها با تبليغات و يا حتي با آموزش صرف نميتواند به اين مهم دست بيابد. دولتها وظيفه دارند زمينه کار و درآمد و بلکه رفاه را فراهم سازند تا وضعيت جمعيت جامعه به پيري بيشتر نکشد و يا به آنجا نکشد که نيروي جوان کار از کشورهاي ديگر درخواست کند. آيا اگر وضعيت رفاهي جامعه ايراني بهتر شود، فرزندآوري بيشتر خواهد شد؟ پاسخ مثبت است. اگرچه برخي مسوولان تلاش ميکنند موضوع را باژگونه نشان دهند. آنها فرهنگ و سبک زندگي غربي را بيشتر بهعنوان علت به جلو ميکشند. اگرچه اين عامل نيز در عدم تشکيل خانواده و مسووليتپذيري داشتن همسر نقش دارد، اما نسبت به وضعيت اقتصادي و درواقع رفاهي در حاشيه قرار ميگيرد. شاهد مدعا اکثر کشورهاي اروپايي هستند که داراي سه تا چهار فرزند هستند. اميد که صاحبمنصبان حکومتي واقعيتها را بپذيرند و درضمن در اصلاح آنها بکوشند و سعي نکنند با دليلتراشي واقعيت را نديده و يا واژگونه نشان دهند. زيرا بهنظر ميرسد يکي مشکلات ما بهعنوان مردم جامعه با دولتمردان نداشتن روحيه واقعيتپذيري ازسويي و بيش از حد خيالپردازي و بهنوعي آرمانگرايي دور از واقعيت است و اگر اين سبک تفکر آنها تغيير نکند ما همچنان با دشواريها روبرو خواهيم بود و کمتر مسالهها حل خواهند شد.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس

