زخمهای پيدا و پنهان!

ثريا صفری
وضعيتي كه كشور ايران دارد، تداعيگر درختي است كه در هجوم باد سرد پاييزي، بي برگ و بار است و تنهاش در محاصرهي مورهايي است كه هر كدام ميخواهند تكهاي از آن را بردارند و ببرند.
زخمهايي كه بر تن اين درخت كهنسال، نقش بسته و نيازمند مرهم و درمان بوده اما رها شدهاند و نتيجهاش اين شده كه ملتي را سردرگم كرده است. تا پيش از جنگ 12 روزه با رژيم اسراييل، گرفتاريها، رنجها و مصائب از هر سو به ملت فشار آورده بود كه به يكباره زخم تازهتري بر تنهي درخت نشست. ما در زمان آتشبسي به سر ميبريم كه اسراييل و نتانياهوي كودككُش بارها و بارها آن را نقض كردهاند. با اين حساب به مشكلاتي كه داشتيم يك ابرمشكل ديگر اضافه شده كه مانند تندبادي از دوردستها به چشم ميآيد. اينكه چرا كار ما به جنگ كشيد را اهل سياست بهتر ميدانند. اما مشكل عظيمتر اين است كه زخمهاي پنهان در كشور ما بيش از زخمهايي است كه در معرض ديد همگان قرار دارند. »محمدرضا رضاييكوچي« رييس كميسيون عمران مجلس اخيرا گفته است: »حدود 80 تا 90 درصد آب كشور در حوزه كشاورزي مصرف ميشود. اگر الگوي كشت اصلاح نشود و بهرهوري افزايش نيابد شرايط بسياري بحراني خواهد بود.« چه كسي بايد الگوي كشت را عوض كند؟ اصلا كسي ميداند ما بايد سالانه محصولي مانند هندوانه كه بسيار آببَر است را تا چه اندازه كشت كنيم؟ هيچ مسوولي متوجه نبود كشاورزان مهاجر كه زمين استانهاي خود را نابوده كرده و ديگر نميتوانستند كشت آبي داشته باشند چطور گندمزارهاي دیگر استان ها را اجاره كردند و محصولات آببر كاشتند؟ دستهاي پشت پرده چگونه توانستند مانع انسداد چاههاي عميق شوند؟ چرا ماينرها كه به منابع قدرت و ثروت متصلاند، برق را ميبلعند و مردم در گرماي 50درجه تاواناش را با قطعي چند ساعتهي برق پس ميدهند؟ چگونه ابربدهكاران بانكي بي هيچ واهمه و ترسي زندگي ميكنند و مردم براي گرفتن وامهاي كوچكي كه بايد به زخم زندگيشان بزنند هفتاد خوان را پشت سر ميگذارند؟ نميگوييم حملهي اسراييل و امريكا به ايران هيچ آسيبي به مملكت وارد نكرده كه اگر از زيرساختها بگذريم و غم از دست دادن شهدا، غير قابل جبران باشد اما زخمهاي پيدا و پنهاني كه بر پيكر جامعه وارد شده آنقدر هست كه زخم جنگ هم فقط يكي از آنها باشد. وضعيت در تمام بخشها بغرنج است و اگر راهي پيدا نشود، تركستان مقصد خوبي براي ايرانيان نخواهد بود. حال آب و خاك و هواي ايران بهقدري بد است كه اگر تمام عمر گريه كنيم، كم است.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس

