چه بايد كرد؟!

ثریا صفری
پس از اينكه گروههايي در داخل و كشورهايي كه دشمني ذاتي و ماهوي با ايران دارند موفق شدند »برجام« را بهقتل برسانند و حكم دفناش را از شوراي امنيت سازمان ملل با 9 راي بگيرند و آن شش قطعنامهاي كه سازمان ملل در سالهاي 2006 تا 2011 ميلادي بر عليه ايران صادر كرده بود با عنوان »اسنپبك« برگشت خورد تا تحريمهاي ايران از آمريكا و تروئيكاي اروپا به 198 كشور جهان گسترش پيدا كند و حلقهي تحريم بر حلقوم ملت تنگتر شود، بايد دنبال راهكار برونرفت از تنگنا بود.
آنانكه دلشان با اين ملت و مملكت است بايد در پي اين باشند كه چه بايد كرد؟! چه بايد كرد تا منافع ملي ايران احيا و تامين شود؟! براي اينكه دشمنان غدار و قسمخورده موفق به اجراي نقشههاي شوم در جهت تفرقه و تجزيهي ايران نشوند، چه بايد كرد؟! براي اينكه اقتصاد بحراني ايران عرصه را بيشتر از اين بر مردم، تنگ نكند، چه بايد كرد؟!
چه بايد كرد كه فاصله و چالهي بين »دولت-ملت« كمتر شود؟! چه بايد كرد تا »بازدارندگي« نظامي براي جلوگيري از حملات و تهاجمهاي نظامي اسرائيل و آمريكا ايجاد شود؟! براي اينكه غرب دست از سر ايران بردارد و به مذاكرات برد-برد تن دهد، چه بايد كرد؟! در جهان آنارشيست كه قدرت اولويت دارد، چه بايد كرد؟! روشنفكران، اليت و فرهيختگان جامعه بايد و لازم است كه يا راهي بيابند يا راهي براي خروج از اين تنگناها و بنبستها بسازند و با ارائه به حاكميت در توجه و اجراي آنها اصرار داشته باشند. مديران و نمايندگان اين ملك و ملت كه بخشي از بحراناند و اوضاع ويران كنوني حاصل عملكرد ضعيف آنهاست، راه برونرفت از اين وضعيت خطرناك را نميدانند. تكليف جامعه اليت و فرهيخته است كه بهگونهاي قابل فهم و درك براي ذهن سادهانگار مديران و نمايندگان راهكار بدهند و مردم همراه با صاحبنظران وطندوست تا اجراي برنامههاي دفاع ملي دست از مطالبه برندارند. اميد، اميد و اميد به آينده، اصل اساسي براي رهايي از بحران است. بايد اميد واقعي به جامعه تزريق كرد، اميد واقعي و نه براي فريب و خريد زمان كه دشمن فرصت اجراي برنامههاي شوماش را بهدست آورد. اقتصاددانان بايد اقتصاد كشور را از گيجي و گنگي بيرون بياورند و راههاي اصلي و اساسي نجات از اقتصاد محتضر رانتي و اختلاسي را در اسراع وقت ارائه نمايند و درنهايت حاكميت با آشتي ملي و برطرفكردن ضعفهاي پدافندي، بازدارندگي اساسي براي غرب ايجاد كند تا جرات جسارت به خاك پاك ايران از آنان گرفته شود. جنگ روايتها، اصل جنگ است حاكميت بايد بتواند راوي روايتهاي واقعي و برتر براي مردم باشد تا نيازي به شنيدن روايتهاي دروغين و چركين دشمن باقي نماند.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس

