رنج ‌فزاينده‌ فقر ‌برای ‌فقرا!

کد خبر: 2477-40723 گروه: یادداشت
1404/07/23 11:10
رنج ‌فزاينده‌ فقر ‌برای ‌فقرا!

ثريا صفری -

 

دو سه روز پيش يادم افتاد كه بايد به يكي از اقوام زنگ بزنم. چون تازه عزيز از دست داده‌اند، اخلاق حكم مي‌كند هر از گاهي احوال‌شان را بپرسم.

گمان مي‌كنم در سال‌هاي نه‌چندان دور، مردم اين ديار در مورد كساني كه شرايط ويژه‌تري داشتند كه يكي از آنها دوران عزاداري يك ساله بود، ‌صله‌ي رحم ‌را بيشتر به‌جا مي‌آوردند.‌ اين روزها كه زندگي از فضاي واقعي به مجازي كوچ كرده‌، ديدارها كم‌تر شده است. در مجالي كه دست داده بود تا بتوانم با خويشاوند عزادار صحبت كنم‌ از هر دري سخن گفتيم تا به هزينه‌هاي درمان رسيديم. گفت برايم آزمايش و عكسبرداري نوشته‌اند اما... چند ثانيه سكوت يعني هزينه‌ي انجامش را نداشتم. به‌طرز عجيبي عرق شرم روي پيشاني‌ام نشست. نه مي‌توانستم بگويم حتما براي سلامتي‌ات آن را انجام بده نه به‌دليل خريد داروهاي شيمي‌درماني و پت‌اسكن، توان كمك به او را داشتم. حس بدي بود كه ضربان قلبم‌ را سريع‌تر كرد.

با دو سه نفس عميق خودم را جمع‌و‌جور كردم تا بتوانم دست‌كم قضيه را جمع و تماس را قطع كنم. جز اينكه بگويم خدا بزرگ است كاري از دستم برنمي‌آمد هر حرف ديگري تاييد رفتار نادرست مسوولان با مردم بود كه هميشه اوضاع را گل و بلبل نشان مي‌دهند. پس از قطع تماس به‌عادت هميشگي فيلم ديدم. نمي‌دانم چرا با دغدغه‌‌اي كه حاصل آن گفت‌و‌گو بود فيلم»ابد و يك روز« »سعيد روستايي« را ديدم. فيلمي كه سيمرغ‌هاي بلورين سي‌وچهارمين جشنواره فيلم فجر را درو كرد و هفت سيمرغ را به خانه برد و در تمام بخش‌ها نامزد دريافت سيمرغ بلورين بود. فيلمي درام كه مشكلات اجتماعي يك خانواده‌ را با دردهاي فقر، بيكاري، اعتياد و... زيبا و كم‌نقص به تصوير مي‌كشد. ابد و يك روز را قبلا ديده بودم اما ديدن دوباره‌اش اشك‌ام را از روي گونه سرازير كرد. شايد تاثير آن تماس و فيلم با هم چنان در هم آميخت كه پس از پايان فيلم مجبور شدم با قرص مسكن بعد از يك ساعت از شر سردرد كمي آسوده شوم. نمي‌دانم كساني كه مملكت را از نظر اقتصادي به خاك سياه نشاندند چگونه سردرد نمي‌گيرند و شب‌ها آسوده مي‌خوابند اما من براي مشكلاتي كه در واقعيت و فيلم ديدم و هيچ نقشي در پديدار شدن‌شان نداشتم به اندازه‌اي آشفته شدم كه اگر دو سه قرص مسكن نمي‌خوردم نمي‌توانستم از آن غم عظيم براي تمام هموطناني كه اين روزها را به سختي مي‌گذرانند، رها شوم. مسوولان بي‌وجداني كه در طول اين سال‌ها باعث و باني فقر، بيكاري، اعتياد و دربه دري مردم هستند چرا از درد نمي‌ميرند.


انتهای پیام / روزنامه دیده‌بان زاگرس
دیده‌بان زاگرس امروز
آرشیو

یادداشت
آرشیو