کتاب ،مادر تمدن ها...
زهرا موسایی
آیا نویسندگی عنوان یک شغل است؟
به گمانم بله... به گمانم آقا یا خانم نویسنده کسی است که معمولا در خانه یک اتاق کارِ مخصوص دارد؛ هر روز صبح پشت میز کارش مینشیند و مینویسد .
او نوشتههایش را بر مبنای دیدهها و شنیدهها و زیستههایش مینویسد و برای اینکه بیشتر بداند و بفهمد و ببیند
و بهتر بنویسد زیاد سفر میکند. بنابراین احتمالاً نویسندهها زیاد مسافرت میکنند. احتمالاً آنها چند ماه وقت میگذارند یا شاید یک سال مثلاً، تا کتابی را بنویسند و به دست ناشر بسپارند .
کتاب که تمام شد ناشر یک برگه قرارداد جلوی او میگذارد و راجع به حق تالیف یا ترجمه کتاب با او به گفتگو مینشیند. به هر حال پولی که بابت تالیف یا ترجمه کتاب به او میپردازد آنقدری هست که خستگیِ یک سال زحمت او را جبران کند.
این تصوری بود که از یک نویسنده در ذهن من بود بر اساس آنچه دیده و شنیده بودم. یا خوانده بودم .
زیاد شنیده یا خوانده بودم که در کشوری مثلاً کتاب نویسندهای توی بورس باشد و خوانندگان برای به دست آوردن و خریدنش سر و دست بشکنند ؛کتاب نویسندهای نایاب شود؛ کتابی به چاپهای دو رقمی برسد و درسطح بین المللی منتشر بشود .
دیده بودم که در کشورهایی برای خرید کتابی صف های چند ده متری گرفتهاند یا از شب قبل پشت فروشگاهی به انتظار مانده باشند ؛زیاد خوانده بودم که چاپ کتابی موج تحولی را در جامعهای ایجاد کند .
کتابی به محض بیرون آمدن از چاپ سر و صدا کند و جنبش به پا کند .
همه جا حرف از محتویات آن باشد؛
همه دربارهاش فکر کنند و دربارهاش نظر بدهند ؛فکرها و ذهنها را به چالش بکشد .
فضای عمومی اجتماع را تحت تاثیر قرار دهد .
نویسنده کتابی با چاپ کتابش به شهرت جهانی رسیده باشد یا به ثروت آنچنانی !!
زیاد شنیده و خواندهام اما ...اما هیچ کدامش مال اینجا نیست .همه اش مال بیرون از اینجاست !!
اینجا عزیزم خبری از این حرفها نیست.... دنیا جور دیگری است ما جور دیگری !
دنیا راه دیگری میرود ما راه دیگری .
اینجا نه اسمی از کتابی و نه اسمی از نویسندهای به گوش میخورد ؛
هیچ کتابی هیچ حرفی نمیزند ؛هیچ کتابی آب را از آب را تکان نمیدهد ؛
کتابهایی که میآیند و میروند آنقدر آهسته میآیند و آهسته میروند که هیچکس را از خواب بیدار نمیکنند .موج که هیچ، آب را هم از آب هم تکان نمیدهند .
اینجا فقط کتابهای بی بو و بیخاصیت و بی سر و صدا را میگذارند بیایند و بروند . کتابهایی که کسی را از خواب بیدار نکنند .
اینجا هیچ کتابی نویسنده اش را ثروتمند نمی کند. نویسندههای حرفهای ،متوسطِ درآمدشان ماهی ۲ تا ۵ میلیون تومان است .
نویسندههایی هستند که هزینه چاپ کتابشان را ندارند؛می دهند بنگاههای چاپ کتاب چاپشان کنند در ازای هیچ! کتابهایشان را میفروشند مفت !!
فقط برای اینکه کتابشان چاپ شود و خوانده شود از تمام حقوق خود چشم پوشی میکنندو تمام امتیازات آن را واگذار میکنند .
نویسنده کتاب را "مفت "می فروشد و خواننده کتابش را "خیلی گران "می خرد و این میان برد با مافیای کاغذ است !!
اینجا شمارگان چاپ کتاب میلیونی نیست و بسیارند کتابهایی که تیراژشان ۵۰تا و صدتا و یا ۵۰۰تاست .
اینجا سرزمینی که "مهد تمدن ۲۵۰۰ ساله "اش میخوانند کتاب آنچه "مادر تمدنها "یش میدانند کالای پررونقی نیست .
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس