اولین قصه گو
نجمه سیددخت
بـه طور مسلم علاقه به قصه را خداوند مهربان در نهاد انسان نهاده است؛زیرا خـداوندی کـه از زیـر و بم وجود آفریده خود دقیقا آگاه است، در تمامی کتابهای آسمانی به زبان قصه با انـسان سخن گفته است.
قرآن، آخرین کتاب آسمانی، مملو از قصهها و تمثیلهایی است که لبـاس سخن خدا شدهاند و اهـمیت زبـان قصه در آخرین معجزه خداوند تا بدان جاست که حضرت علی (ع) گاه در فرمودههای خویش قرآن را تماما قصه خوانده است.
زبان قصه، زبانی است سرچشمه گرفته از فطرت انـسانها و دوست داشتن قصهها و شنیدن آن از طبیعت انسان برخاسته است؛ از آن جایی که کودکان به فطرت نزدیکترند، بیشتر از بزرگترها قصه و قصهگویی را دوست دارند و از آن تأثیر میپذیرند. هر چه باشد قصه از زمانی متولد شده است کـه آدمـی پا به عرصه وجود نهاده و تا زمانی هم که انسان باشد، قصه هم خواهد بود.
قصهگویی در طول تاریخ هستی انسان، یکی از مهمترین راههای ایجاد ارتباط و انتقال بوده است و پدران و مادران همواره در لباس قصه، فـرصتهایی را آفـریدهاند تا با آب و تاب دادن به حوادثی که بر آنها گذشته است، فرزندان را از پیچ و خمهای زندگی آگاه کنند و تجربههای خویش را به کوچکترها انتقال دهند. انسان همیشه دوست داشته است که فرزندانش راههای رفـته را دوباره تجربه نکنند؛ ضمن اینکه قصهها در انتقال فرهنگ، آداب و رسوم و آیینهای ملی، مذهبی نقش بسزایی دارند.
خداوند در قرآن کریم خود را اولین قصهگو نامیده است و خداست که با قلم خلقت خود قصهها را رقم زده و قصههای او در بزرگترین کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم گردآوری شده است و شاید نخستین قـصه، قـصه آدم و حـوا باشد که با فریب شـیطان از بـهشت خـدا رانده شدند و شاید حضرت آدم(ع) بارها قصه رانده شدن خویش را از بهشت برای فرزندانش تعریف کرده باشد تا عـبرت بـگیرند و فـریب نخورند.
بدیهی است هنر قصهگویی در قرآن بینظیر بوده و در دل هر کدام از قصهها، برشی از زندگی واقعی در لحظههای خاص تاریخ نقش بسته است. واژه «قصص» جمع قصه به معنی داستان و سرگذشت است. ما در آیات مختلف کلام الهی در خصوص سرگذشت و داستانهای پیامبران و شخصیتهای حقگرا و باطلپیشه روبرو هستیم. میتوان گفت طولانیترین قصهها در قرآن، مربوط به داستان حضرت موسی (ع) و زیباترین آن مربوط به حضرت یوسف (ع) است.
یکی از مهمترین دلایل استفاده قرآن از قالب قصه را میتوان توجه به مقوله «تربیت» و «آموزش» دانست؛ چرا که امروز به اعتقاد بسیاری از کارشناسان و صاحبان سخن، «قصه» و «قصهگویی» علاوه بر روشی برای سرگرمی و تفریح، شیوهای برای آموزش و تربیت کودکان است. اهمیت قصه به عنوان یک ابزار مؤثر تربیتی و آموزشی از زمانهای قدیم مـورد تـوجه و تـأیید دانشمندان و علما بوده است، چنان که افلاطون فیلسوف بـزرگ یـونان باستان، در کتاب جمهوری خود به ارزش و اهمیت داستانها اشاره میکند و میگوید:باید مادران را واداریـم تـا فـقط حکایاتی را که پذیرفتهایم برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند پرورشی که روح کودکان بـه وسـیله حکایات حاصل میکند، به مراتب بیش از تربیتی است که جسم آنها با ورزش پیدا مـیکند.کودکان با شنیدن داستانی که به زبان آنها باشد چنان تـحت تـأثیر قـهرمانان آن قرار میگیرند که حتی میکوشند عقاید و اندیشه و نیز رفتار و سـخن گفتن خود را بر اساس آن قرار دهند.
در حقیقت میتوان با دنیای قصه به سرمایههای تمدن و میراث فرهنگی، ارزشهای اخلاقی، انسانی، آداب و سنن جامعه خود و دیگر جوامع دستیافت و خود را در پس آن، برای زندگی آینده آمادهتر ساخت و تمامی ارزشهای مذهبی، اخلاقی و انسانی را در ضمیر خود پایه گذاری کرد.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس