سياست زدگی!

ثريا صفری
اين روزها مردم بيشتر از هر زمان ديگري سردرگم و نگران از آيندهي ايران، روزها را سپري ميكنند. قاعدتا مردمي كه در رفاه و آرامش زندگي ميكنند نيازي به رصد اخبار سياسي و اساسا زيست سياسي ندارند.
چرا كه قرار است كساني ديگر كه علم سياست خوانده و منصب سياسي دارند ملت را از راههاي كمهزينه و كوتاه به مقصد برسانند. اما در ايران، همهچيز سياسي است. فرقي نميكند در كجا باشيد صف نانوايي، تاكسي يا حتي دورهميهاي دوستانه و خانوادگي بحث را به سياست ميكشاند. روشنترين دليل براي حرفهاي سياسي، اوضاع جامعه و كشور است. تمام مردم بهدليل فشارهايي كه از هر جهت به آنها وارد ميشود ناچارند با حرفهاي بهظاهر سياسي، خود را محق مداخله در امور سياسي بدانند. در حالي كه علم سياست نيازمند دانش تخصصي اين رشته است و حتي تحليل وضعيت موجود نيز كار هر كسي نيست. اما مشكلات، جامعه را بهسمت سياستزدگي كشانده است. اگر مردان سياسي ايران در چند دههي اخير، كارشان را بهدرستي انجام ميدادند شايد اين حجم از سياستزدگي در زندگي مردم جريان نداشت. اينكه هر كسي به تحليل مسائل جامعه بهويژه در مورد مسائل فرامرزي، ميپردازد و آن را با ديگران به اشتراك ميگذارد اصلا نشانهي خوبي نيست. بسياري از اين تحليلها برگرفته از رسانههايي است كه در خارج از مرزهاي ايران فعاليت دارند و قاعدتا به سود ايران و ايراني نيست. به لطف كساني كه مرجع رسانهاي را دو دستي به آن سوي مرزها تقديم كردند، رسانههاي داخلي اقبالي براي خواندهشدن ندارند و تمام تلاششان به هدر ميرود. بنابراين جايي در تحليلهاي مردم ندارند. با اين سياستزدگي كه نتيجهي مستقيم تصميمگيريهاي نادرست و بدون در نظرگرفتن منافع ملي است، آرامش در كشور حكمفرما نيست. كشتي اقتصاد كه در طوفان سهمناكي گرفتار شده و سياستزدگي مانند موجي بلند آن را چنان ميچرخاند كه هر لحظه ممكن است غرق شود. اگر مسوولان نظام سري به ادارات، مراكز خدماتي، مدرسهها و هر جايي كه شهروندان در آن تجمع دارند بزنند خواهند ديد كه سياستزدگي چگونه فرصت زيستن متعارف را از مردم گرفته است. بسياري از شهروندان كشورهاي اروپا و آمريكا حتي نميدانند كشوري مانند ايران در كجاي كرهي زمين واقع شده است و چه گرفتاريهايي دارد. اما مردم ما بايد از نوع سياست فلان سياستمدار و نوع نگاه او به كشورمان مطلع باشند تا بنشينند و تحليل كنند كه آيا آتش جنگ در وطنشان شعلهور ميشود يا نه! اين سياستزدگي هر چه هست مخل آسايش و آرامش جامعه است و باعث و باني اين مساله، نوع تعامل با جهان پيراموني و سياستهاي ناكارآمد داخلي است.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس

