انسانیت در کما !!
طبق معمول این روزها در دفتر روزنامه میزبان یکی از مسئولان میانی استان بودم . در خلال گفتگو گفت ؛ امروز همکاری پیش ام آمد و از مشکلات مالی زندگی اش برایم صحبت کرد . وی گفت همکارم میگفت اگه عصرها بشود میخواهم ماسکی بر صورتم بزنم که شناخته نشوم و شغل دومی حتی کارتن جمع کردن هم شده انجام دهم .
وی گفت : ایشان ادامه داد ماهی ۱۷ تومان حقوق میگیرم ، وام ها که کسر شود ۱۲ تومان دستم را میگیرد، ۵ تومان کرایه خانه ام میشود چطور با الباقی حقوقم زندگی کنم ؟!!
البته این شرح حال بسیاری از خانواده های جامعه ماست که دارند با سیلی صورتشان را سرخ نگه میدارند.
متاسفانه سالیانیست در این مملکت همه اش درد شده است و ناله و اندوه .
اما
خوشا بحال کسانی که نمیفهمند و دردی را حس نمیکنند
خوشا بحال کسانی که همه چیز را گل و بلبل میبینند
خوشا بحال کسانی که سکوت مردم را رضایت از وضع موجود برداشت میکنند
خوشا بحال کسانی که خوشی و آرامش را فقط در دنیای دیگر میدانند
خوشا به حال کسانی که عقیده دارند آمده اند سختی بکشند و بروند .
خوشا بحال کسانی که دنیا را محل گذر میدانند.
خوشا بحال کسانی که خبر ندارند مردم دنیا چگونه زندگی میکنند.
خوشا بحال کسانی که سرشان را در برف فرو کرده اند و نمیدانند اطرافشان چه میگذرد
خوشا بحال کسانی که میگویند آمریکا رو به افول است اما نمیدانند کشورشان در چه وضعیتی است !!
پایان سخن اینکه : جامعه ما وضعیت پیچیده ای دارد . بسیاری از جامعه شناسان از پیش بینی تحرکات و اتفاقات آن عاجزند ، نمیدانم آخر و عاقبت چنین جامعه ای که زیر خط فقر، ستون فقرات اش متلاشی شده است چگونه خواهد شد .
آنچه من روزنامه نگار از کف جامعه میبینم این است که انسانیت در مملکت ما دارد به کما میرود و تنها چاره را از حالا به بعد فقط دعا میدانم . و چه منظرهی غمانگیزی است ، تماشای مردمی که منتظرند خدا همهی کارها را درست کند!!
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس