محیط بصری و زندگی شهری

کد خبر: 1669-30124 گروه: یادداشت
1403/01/24 10:59

اکبر ایازی

یکی از مهمترین نیازهای انسان که باید در بستر زندگی شهری به آن پاسخ گفته شود، نیاز به زیست اجتماعی است. شهرهای برخوردار از محیط بصری مطلوب قادرند تا با وسعت بخشیدن به تجربه زیباشناختی شهروندان، موجبات ارتقاء تصویر ذهنی جامعه از خویش و تقویت غرور مدنی آنان را فراهم سازند. در این بین محیط بصری شهرها از طریق نظام پیچیده‌ای از نشانه‌ها، ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع خویش را به منصه ظهور می‌رسانند. در فرآیند تعامل میان انسان و شهر، محیط بصری به مثابه فصل مشترک این دو، زمینه ادراک، شناخت و ارزیابی محیطی شهروندان و بازدیدکنندگان را فراهم می‌آورد.

اصلی ترین دریافت‌های انسان از محیط پیرامونش وابسته به ادراک بصری است و همواره تحت تأثیر محیط و عوامل تصویری آن قرار می‌گیرد. در این راستا داده‌های تصویری امکان برقراری ارتباط با محیط پیرامون را برای انسان فراهم می‌کنند، زیرا در ارتقاء خوانش فضاهای شهری و ادراک بصری محیط نقش مؤثری دارند.

در صورت عدم توجه به اصول بصری، آثار گرافیکی و نمودهای تصویری در فضاهای شهری، هرج و مرج و آلودگی بصری در محیط های شهری ایجاد خواهد شد و این ناهماهنگی‌های بصری در تشدید ناآرامی‌های روانی که در طول روز در افراد ایجاد شده، مؤثر خواهند بود. از این‌رو، یکی از مواردی که می‌تواند به سازماندهی نظام تصویری، ارتقای کیفیات بصری و افزایش غنای حسی- دیداری فضاهای شهری کمک کرده و جلوه ویژه‌ای به آن بخشد، گرافیک محیطی است. گرافیک محیطی به عنوان رویکرد بصری در محیط‌های شهری عوامل و امکانات متنوعی را جهت ادراک محیط و ایجاد هویت بصری به کار گرفته و آرامش بصری و ذهنی مخاطبان خود را تأمین می‌نماید. یکی از این عوامل گرافیک محیطی، نقاشی دیواری است. نقاشی دیواری به عنوان جزئی از عرصه‌های اصلی عملکرد گرافیک شهری نقش مهمی در زیباسازی و ارتقاء کیفی محیط‌های شهری داشته و در واقع اثری هنری است که در گستره یک بوم عمومی شکل می‌گیرد و در پیامدهای بازتاب بصری خود مخاطبان گوناگونی را به خود جذب می‌کند. مکان این اثر هنری یا به تعبیری همان بوم عمومی در فضای شهری است.

دیوارنگاری یک هنری عمومی است که با گروه عظیم مخاطبان در محیط‌های شهری در ارتباط است. از این رو، بررسی و تحلیل نقاشی‌های دیواری توسط مخاطبان می‌تواند در ارتقای کیفی و کمی فضاهای شهری و نقاشی‌های دیواری مؤثر باشد.

 

 نقاشی دیواری و زندگی شهری

نقاشی دیواری در حیطه عملکرد خود در برگیرنده و بیان کننده تعاریف عمیق و کارشناسانه تری است که بر جایگاه و موقعیت حقیقی خود در فضا دلالت می کند. در دایره المعارف بریتانیکا در خصوص ویژگی های این نوع نقاشی چنین بیان شده است: نوعی از نقاشی است که برای تزئینات روی دیوارها و سقف بنا به کار می رود و عناصر اثر دیواری، اغلب فرم هایی هستند که با معماری، هماهنگی و پیوستگی داشته، رنگ در آنها به طور خاص، مانند موضوع، ارتباط پنهانی و حسی با تناسبات معماری دارد و ویژگی عمده آن نیز غیر از ارتباط تنگاتنگ با معماری، ارتباط وسیع و همگانی آن است "گومز" نقاشی دیواری را از ویژگی های برجسته مناظر شهری تعریف کرده و بیان می دارد که فرهنگ نقاشی دیواری نقش مهمی در هویت محیط شهری بازی می کند.

نقاشی دیواری هنری چندوجهی است که سعی در ارتقای کیفیات بصری فضاهای شهری و انتقال مفاهیم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه بر روی جداره‌های شهر با رعایت اصول زیباشناختی مکان مورد اجرا دارد.

 نقاشی دیواری به طور کلی اهداف زیر را دنبال می کند:

الف- زیباسازی: هنجارسازی تصویری محیط و فعال کردن سطوح ماندگار با قابلیتهای دیوارنگاری.

ب- بیان احساسات: نیاز و گرایش مخاطب و هنرمند به آثار دیوارنگاری در محیط و توجه به احساسات مخاطبین در آثار مربوطه.

ج- بیان اعتقادات: مفاهیم و مضامین مذهبی، سیاسی، اعتقادی و فرهنگی در آثار دیوارنگاری

در دنیای معاصر دیوارنگاری به عنوان یکی از مظاهر هنر شهری و مردمی جلوه گر شده است. هر چند کاربرد نقوش و رنگها و عناصر تزئینی برای زینت بخشیدن به معماری از دوران کهن متداول بوده است؛ لیکن با تغییرات ساختارهای شهری معاصر و مفاهیم جدید شهرنشینی هنر دیوارنگاری نیز دستخوش تغییر شده است.

امروزه نقاشی دیواری هنری است که سبب می شود نه تنها فضای شهر با تمام آشفتگی‌هایش برای رهگذران لطیف تر شود؛ بلکه عرصه بسیار مناسبی برای ورود هنر به شهر نیز است و فضاهای زیبا و باشکوهی که به وجود می‌آورد، می‌تواند با هنر معماری تلفیق شود و همچنین این توان و اهمیت را در خود دارد که مایه‌های فرهنگ و قومی را در هم آمیخته و به آن ارزش والایی بخشد. وابستگی نقاشی دیواری با محیط، معماری و مخاطب ویژگیهای منحصربه فردی را برای این شاخه هنری شکل داده است تا بتواند در پاسخ به نیازهای دیداری محیط، چون زیباسازی، به شکلی مطلوب برآید. در بهره برداری از دانش الزمه و درک چگونگی بهره گیری از کیفیات بصری محیط، میتوان از یک سو به اهداف زیبایی شناختی، تزئینی و کاربردی این هنر چند بعدی دست یافت و از سوی دیگر در تعامل فعال با مخاطب؛ اثر و مخاطب را در فضایی واحد و هارمونیک قرارداد تا با زیبا ساختن محیط بصری، فضایی دلنشین برای مخاطب ایجاد نموده و او را در مقابل اثری قرار داد تا با انتخاب موقعیت مکانی و زمانی و وضعیت زاویه دید خود، در معنا بخشیدن به اثر شرکت کند.

 


انتهای پیام / روزنامه دیده‌بان زاگرس
دیده‌بان زاگرس امروز
آرشیو

یادداشت
آرشیو