گاهی واقعا نمیشود !!

گاهی واقعا نمیشود ، گاهی هر چه جملات و کلمات زیبا را کنار هم ردیف کنی که ملت باورشان شود باز هم نمیشود، گاهی هر چقدر این را به آن ربط دهی و آن را به این ، باز هم نمیشود ، گاهی میتوانی بزرگ را کوچک و کوچک را بزرگ جلوه دهی اما تهش باز نمیشود .
وعده دهی تورم کم میشود ، مسکن و خوراک و پوشاک و اجاره کم که نه ، لااقل ثابت میشود باز هم نمیشود که نمیشود!
گاهی اوضاع و احوال را که میبینم فکر میکنم انگار همه چیز رها شده است و اوضاع از دست در رفته است ، هر کس خر خودش را میراند ، دولت نشست برگزار میکند، وزرا به مجلس میروند ، نمایندگان تشر میزنند ولی هر روز بدتر از دیروز و شلاق بحرانها بر گُرده این مردم محکمتر مینشیند !!
ما عوام خیلی وقت است متوجه شده ایم نمیشود اما ظاهرا برخی مسئولان هنوز فکر میکنند میشود .
مگر میشود با دلار چهل هزار تومانی کالایی گران نشود ، مگر میشود تحریم بود و با کشورها تبادلات اقتصادی داشت ، مگر میشود با دنیا چنگ در چنگ انداخت و ادعای دوستی کرد ، مگر میشود معدن تمام بحران ها بود و ادعای پیشرفت کرد ، مگر میشود ادعای توسعه کرد ولی ابزارهای توسعه را نداشت و...معتقدم ملاک پیشرفت ، سفره مردم است ، اگر مردم گشایشی در سفره شان نبینند هیچ صحبت و وعده و وعیدی را باور نمیکنند. باور کنید با این فرمانی که شما میرانید نمیشود که نمیشود که نمیشود !!جان کلام اینکه ؛ امید به آینده در حال از بین رفتن است ، آرزوها هم روز به روز در حال کوچکتر شدن هستند ، فاصله میان فهم و درک مردم و مسئولین از یکدیگر هم روز به روز در حال بیشتر شدن است ، مراقب کاسه صبر مردم ، زیر بار سنگین مشکلات باشید .
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس