ازدحام بيكاران تحصيل كرده!
پيش از آنكه درس خواندن براي طبقه متوسط راهي براي دانش اندوزي باشد، راهكاري براي كسب شغل و درآمد پايدار است. شمار كساني كه هدف نهايي از دانشگاه رفتن را كسب دانش ميدانند ، آنقدر كم است كه نميتوان آن را در آمارها جا داد.
از اين رو درصد بسيار بالايي از كساني كه دانشگاه ميروند تنها به اين اميد تن به مشقت تحصيل ميدهند كه با گرفتن مدرك بتوانند صاحب شغل شوند. مساله فقط به اينجا ختم نميشود بلكه داشتن مدرك دانشگاهي باعث ميشود كه توقع افراد از جايگاه شغلي بالا برود و آنها تن به هر كاري ندهند. وضعيت استخدام در رشتههاي پزشكي و زيرگروههاي آن نسبت به رشتههاي علوم انساني و ديگر رشتهها بهتر است. محمود کريميبيرانوند معاون اشتغال وزير کار در نشست تخصصي کنگره ملي آموزش هدفمند، مهارتي و نيازمحور گفته است:»تعداد بيکاران فارغالتحصيل حدود يک ميليون نفر هستند و فقدان اطلاعات دقيق و تکميلي از جمله مدرک تحصيلي، رشته، سن، محل زندگي، تراکم جمعيتي استانها و مهارتهاي تخصصي مهمترين چالش اساسي رفع اين مساله است. به همين دليل سامانه نظام جامع اطلاع رساني بازار کار تا شهريورماه امسال راهاندازي ميشود. با راهاندازي اين سامانه، اطلاعات لازم براي شناسايي کارجويان اعم از دانشآموختگان و ساير افراد جوياي کار فراهم ميشود.« معاون وزير كار به استناد آمارهاي موجود صحبت كرده است كه بهنظر ميرسد فراتر از اين عدد باشد. مگر اينكه منظور ايشان از فارغالتحصيلان ، مقاطع ويژهاي مانند دكتري يا كارشناسي ارشد باشد كه باز هم احتمالاش كم است. ايشان چالش رفع مساله را نداشتن اطلاعات دقيق و تكميلي ميداند. چطور ممكن است دانشگاهها آماري از فارغ التحصيلان نداشته باشند؟ در حالي كه اين روزها دوربين معابر ميتوانند اسامي والدين فرد را اعلام كنند. سالهاست آمارها دستكاري ميشوند و هيچوقت اعداد و ارقام اعلامشده حتي نزديك واقعيت نيستند درنتيجه يافتن راهكار هم محال ميشود. از طرفي بسياري از رشتههايي كه در دانشگاه تدريس ميشوند ، بيش از نياز واقعي كشور است و بيكاري فارغالتحصيل اين رشتهها امري بديهي است. مشكل ديگر در بيكاري فارغالتحصيلان، وجود سهميههاي خاص در استخدامهاست كه باعث ميشود هرگز دانش و شايستگي افراد ديده نشود و يكي از دلايل مهاجرت نخبگان ، همين تبعيضهاست.
بيكاري فارغالتحصيلان مسالهاي چندوجهي است كه از نگاه مدركگراي جامعه شروع و در پيچوتاب انتخاب رشتهي ناكارآمد و اشباع شده در كنكور گره ميخورد و به خاك خوردن مدارك در خانهها و نااميدي جوانان ميانجامد. البته كه اگر كار دست كاردانها بود و امور با حرف و شعار پوچ اداره نميشد ، چنين نبود!
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس