"هر روز زندگی"

کد خبر: 1596-21127 گروه: یادداشت
1402/11/27 16:45

زهرا موسایی

مجبور شد چیزی حدود ۳۰ متر را بدود. وقتی سوار اتوبوس شد به سختی نفس می‌کشید. میله وسط اتوبوس را دو دستی گرفته بود و تند تند نفس می‌زد.  تقریباً نیمی از مسافران کمکش کردند تا به صندلی برسد و روی آن بنشیند .

این خانم در نظرم نمایاننده ی درصد زیادی از زن‌های ایرانی است .

۴۵ یا نهایتاً ۵۰ سال سن داشت با کلی اضافه وزن و حداقل توانایی‌های فیزیکی! اگر شخصی یا نهادی یا تفکری به زنان ما بگوید :"شما خانم‌ها به ۵۰ سالگی که می‌رسید کارکرد و کیفیت یک زن ایده آل را ندارید !"بدون شک به همه ما برمی‌ می‌خورد و چنان واکنش قهرآمیزی نشان می‌دهیم که از گفته خود پشیمان می‌شود اما اگر شخصی یا نهادی با تصمیم گیری‌های غلط خود و قانونگذاری‌های احمقانه و مردسالارانه خود باعث شود زنان ایرانی به مرز میانسالی که می‌رسند دچار پیری زودرس شوند؛ هیچ کدام بدمان نمی‌آید و واکنش و اعتراضی از ما سر نمی‌زند .

نمودار شادی در بین انسان‌ها منحنی  u شکل است . حدود ۴۰ یا ۴۵ سالگی افت می‌کند و شخص دچار یأس و ناامیدی می‌شود ولی به زودی معنا و هدف‌یابی می‌کند و خود را باز می‌یابد .

اما در میان خانم‌های ایرانی -به گمانم- اینطور نیست ؛آنها به دهه ۴۰ یا ۵۰ عمر خود که می‌رسند به افسردگی محسوس یا نامحسوس مبتلا می‌شوند .

از آن پس، هر یک سال که به سنشان اضافه می‌شود به اندازه ۱۰ سال پیرشان می‌کند! به ندرت حاضرند سن واقعی خود را اعلام کنند و میانسالی و سالخوردگی خود را بپذیرند .

اطرافیان هر قدر در گوش آنها بخوانند که سالخوردگی به معنای "با تجربگی و مرکز توجهات بودن" و این حرف‌هاست دلشان خوش نمی‌شود .

چون یک زن نیاز مبرم دارد که به چشم دیگران زیبا و سرزنده بیاید و زیبایی و سرزندگی دوشادوش جوانی است .

برای یک زن زیبایی و نشاط و شادابی مهمتر از باتجربگی و پخته بودن است .

زنان ایرانی به ۴۵ سالگی که می‌رسند کم کم علائم از پا افتادگی ،دست و پا درد، کمردرد ،دیابت و چربی بالا و ده‌ها مورد دیگر در آنها پدیدار می‌شود .معمولاً تناسب اندام و پر جنب و جوشی خود را از دست می‌دهند. چربی دور شکم و پهلو ،چین و چروک کنار چشم و گوشه دهان به طرز به شکل ناراحت کننده آزارشان می‌دهد. از خودشان بدشان می‌آید و همه این‌ها را گردنه میانسالی و بالا رفتن سن می‌اندازند.. من فکر می‌کنم میانسالی و پیری آنقدر که به کام زنان ایرانی تلخ است ؛آنقدر که این‌ها از پیر شدن می‌ترسند برای زنان جاهای دیگر دنیا تلخ و ترسناک نیست !!اینجا زن‌ها هر روز صبح که شوهرانشان را به سر کار و بچه‌هایشان را به مدرسه می‌فرستند ؛ به آنها می‌گویند:" مراقب خودت باش!" ولی هیچ کدام از این زن‌ها مراقب خودشان نیستند .

در را که می‌بندند آنها می‌مانند و یک عالمه کار و دوندگی ...چرخه تکراری آزاردهنده ی کارهای خانه ...ده‌ها سال تکرار یک نظم خاص!!

به آنها آموخته‌اند اگر هر۱۵ یا ۲۰ سال یک بار، ماه یا زمین جلوی خورشید قرار گرفت و نماز آیات بر آنها واجب شد چگونه آن را بخوانند اما نمی‌آموزند که وقتی هر روز آفتاب طلوع می‌کند به صورت و دست‌های خود ضد آفتاب بمالند و هر روز در معرض آفتاب قرار بگیرند تا پوکی استخوان نگیرند. و به دست و پا درد دچار نشوند .

به آنها فداکاری و از خود گذشتگی را یاد می‌دهند اما خود مراقبتی را نه !!

عزیز من !..خوب من !...

لابلای همه گرفتاری‌ها و دوندگی‌ها برای عزیزانت ،جایی برای خودت باز کن !

هر روز با آرامش -حتی چند دقیقه- پایت را روی پایت بگذار و در سکوت به آرزوها و رویاهایت فکر کن !

هر روز پیاده‌روی کن!

 هر روز موسیقی و رقص و ورزشت به راه باشد! هر روز مطالعه ات برقرار باشد !

هر روز به آگاهی‌هایت اضافه کن !

میانسالی -جایی که نیمی از مسئولیت‌های تو به پایان رسیده باشد ؛درست وقتی که تو بازنشسته می‌شوی و بچه‌هات را به استقلال رسانده ای- شروع نیمه مفید زندگی توست .

هیچکس مثل کسی که از اسارت رهیده باشد قدر آزادی را نمی‌داند و از زندگی لذت نمی‌برد ...

مراقب سلامت جسم و روح و روانت باش! بی‌نهایت زندگی در انتظار توست ....


انتهای پیام / روزنامه دیده‌بان زاگرس
دیده‌بان زاگرس امروز
آرشیو

یادداشت
آرشیو