عاشقی به سبک ایرانی...

کد خبر: 1354-20703 گروه: یادداشت
1402/07/03 21:50

زهرا موسایی

جمله‌ای از یک خانم نویسنده خوانده ام که به دلم نشسته بود و در ذهنم مانده است. "دلم می‌گیرد برای زنانی که روزشان را بدون هیچ قربان صدقه‌ای شب می‌کنند . "

راست می‌گوید ؛فراوان اند زن‌هایی که حسرت شنیدن یک شعر عاشقانه ،یک جمله ی عشق آمیزاز زبان شوهرانشان به دلشان مانده است . زن هایی که شوهرانشان هرگز از زیبایی ها و دلربایی هایشان تعریف نکرده و دست نوازشی بر روح تنهایشان نکشیده .

زن‌هایی که شوهرانشان آدمِ تنهایی‌ها و فلسفه بافی‌هاشان نیست و در زندگیشان، در خانه خودشان ،در میان نزدیک‌ترین کسانشان در تبعیداند .  زن‌هایی که شاد نیستند .چیزی برای خندیدن ندارند .بهانه‌ای برای آواز خواندن و انگیزه‌ای برای رقصیدن ندارند.

 زن‌هایی که برای عزیزانشان ذره ذره زندگی می‌سازند و خود از زندگی هیچ نمی فهمند وهیچ بهره ای ندارند.

در سکوت می‌آیند و در سکوت و بی‌خبری زندگی می‌کنند و آرام و آهسته در سکوت می‌میرند ....

بی هیچ نام و نشانی و ردی در تاریخ !

چه می‌گویم ؛حتی در آگهی ترحیمشان ،حتی روی سنگ قبرشان....

 اگر بشود حتی در کوچه خیابان هم اسمشان را صدا نمی‌زنند. اگر بشود و با هم قاطی پاتی نشوند حتی رویشان اسم هم نمی‌گذارند .

عشق کجای زندگی این زنان است ؟

کجا سر و کله عشق مرد ایرانی به زنش پیدا می‌شود ؟آنجا که زنش را در حال صحبت با مرد نامحرمی می‌بیند و تو دهنی محکمی بر دهان زنش می‌کوبد .

دهانش را پر از خون می‌کند و دندان‌هایش را می‌شکند ؛اگر کسی اعتراض کند که چرا این کار را کردی ؟می‌گوید دوستش دارم عاشقش هستم ؛نمی‌خواهم با مرد دیگری جز من معاشرتی داشته باشد.

 آنجاکه مردی سر راه زنِ مطلقه اش کمین می‌کند، همین که از راه می‌رسد توی صورتش اسید می‌باشد اگر کسی اعتراض کند که چرا؟ می‌گوید هنوز دوستش دارم هنوز عاشقش هستم؛ می‌خواست با مرد دیگری ازدواج کند !نمی‌توانستم ببینم زن مرد دیگری شود ...

آنجاست که مردها زنانشان را توی خانه حبس می‌کنند؛ در یک قفس ۱۰۰یا ۱۵۰ متری زندانیش می‌کنند ؛اجازه بیرون رفتن از خانه و کار کردن و در اجتماع بودن را به او نمی‌دهند و اگر کسی اعتراض کند که چرا ،دلیل می‌آورند که دوستش دارم. زنم است؛ عاشقش هستم؛ نمی‌خواهم بیرون از خانه برود ...

خانم جمیله علم الهدی آنجا که می‌گوید:

" مردان ایرانی ترجیح می‌دهند زنانشان کار نکند و در خانه عشق را به آنها به اشتراک بگذارند "اشاره اش به همین عشق است .

همین عشقی که زنان ایرانی دلشان از آن خون است .

خانم علم اهدی نماینده ی چنین تفکری است.این‌ها را خطاب به خارجی‌ها می‌گوید؛ اما آنها هم به گمان من حرفشان را نخواهند پذیرفت. زنان جوامع دیگر عشق را جور دیگری دیده و دریافت کرده‌اند.

 آنها می‌دانند عشق هرگز محدودیت و اسارت نمی‌آورد .عاشق هرگز معشوق را محدود نمی‌کند و از آنچه سبب خوشحالی، رشد و تعالی معشوق است محروم نمی‌کند. عاشق، آزادی و شادی و نشاط معشوق را از او سلب نمی‌کند و جز موفقیت و توسعه فردی و اجتماعی معشوق نمی‌خواهد .

آنچه ایشان به آن نسبت عشق داده‌اند چیزی جز تصاحب و مالکیت خود خواهانه زن نیست و دستاوردش برای زن جز اسارت و محدودیت نیست... تمام .

 


انتهای پیام / روزنامه دیده‌بان زاگرس
دیده‌بان زاگرس امروز
آرشیو

یادداشت
آرشیو