ما بد نیستیم فقط نادانیم .
" آدمها بد نیستند ؛ احمقاند" . ناداناند . این بدی آدمها نیست که آنها را از هم دور میکند و زمین را برایشان جهنم کرده است " لابلای تمام بدبختی آنها ردپای نادانی به چشم می خورد." خود را روی قبر پدرش انداخته است و چنان سوزناک ضجه میزند که دل سنگ آب می شود. از این صحنه ها زیاد دیدهام آنقدر که دیگر برایم تکراری شده و اثرش را از دست داده است. ما بختیاری ها تقریباً هر پنجشنبه کارمان همین است. یک پایمان مراسم مرگ است یک پایمان مراسم زندگی... از شنبه تا چهارشنبه زنده ها را زجر میدهیم پنجشنبه ها مرده شان را گرامی میداریم .
همین آقایی که الان این طور ضجه میزند و واقعاً هم جگرش سوخته است و میلیونها تومان خرج خرید فشنگ و میلیون ها تومان برای خواننده ( در مدح خوبی های پدرش) و میلونها تومان برای ساز و دهل و سوگ و عزاداری هزینه کرده است ؛ مدت ها بود به خاطر یک اختلاف مالی دل پدرش را رنجانده بود ؛ حرمتش را زیر پا گذاشته بود و ترکش کرده بود ...
من سالهاست دیگر در هیچ مراسمی اشک نمیریزم ؛ سالهاست مرگ را از گورستان به خانه آورده ام. وقتی با خبر میشوم کسی مادرش را از دست داده است و عزادار مادرش شده است ؛ شمارهی مادرم را میگیرم و ازش میپرسم : چیزی لازم ندارد؟به دیدنش میروم ؛ چیزهایی را که برایش خریدهام میدهم دستش و صمیمانه در آغوشش میگیرم و میبوسمش وقتی آگهی فوت پدری را به دیواری میبینم حتماً سری به پدرم میزنم ؛ احوالش را میپرسم ؛ دستش را میبوسم و دلجوییاش می کنم. روزی هزار بار قربان صدقهی دخترم میروم ؛ در آغوشش میکشم ؛ موهایش را بوسه باران میکنم و به او میگویم چه خوشبختی بزرگی است که او را دارم .
برای خواهرانم برای دوستانم هدیه میخرم و به دیدنیشان میروم ؛ اگر پرسیدند به چه مناسبت؟ میگویم : به مناسبت دوست داشتن ! ... قبل از رفتن ... قبل از آن که دیر شود! قبل از آن که مجبور شوم قبرشان را به آغوش بکشم ؛
مرگ برای من عشق می آفریند نه اشک و نه حسرت!
به ما عشق ورزیدن را نیاموختهاند ؛ بلکه آموخته اند با عزاداری کردن ؛ با گریه کردن ؛ با لباس مشکی پوشیدن نشان بدهیم چهقدر به هم اهمیت می دهیم و برای هم احترام قائل میشم ؛ در فرهنگ ما بوسیدن در آغوش گرفتن چندان مرسوم نیست ! باهم آواز خواندن و به افتخار هم رقصیدن و با هم قهقهه زدن برای ما رسم و سنت نیست!
ما بیش از آنکه کلمات مهر آمیز یاد گرفته باشیم بیش از آنکه مهر ورزیدن یاد گرفته باشیم قهر کردن و کینه ورزیدن یاد گرفته ایم در میان زندگان به مرده ها عشق می ورزیم ؛ رسم زندگی کردن را نمیدانیم ولی مراسم مرگ را با تمام جزئیات از حفظ هستیم و اجرا میکنیم. ما .... ما بد نیستیم فقط نادانیم .
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس