حقایق زهر تر از تلخ...
زهرا موسایی
اولی گفت:" حقوق معلمی برکت دارد .برادرم با چندرغازحقوق معلمی ،خانه و ماشین خوب دارد اما من با اینکه دو برابر درآمد برادرم هر ماه وارد زندگیم میشود هنوز مستاجرم و بهتر از پراید نتوانستهام بخرم .
دومی گفت: آقا اصلا برکت از زندگی ها رفته؛ ما تا چند سال پیش با یک صدم درآمد امروزمان بهترین زندگی ها را می کردیم و نمی دانستیم نداری یعنی چه !!
گناه زیاد شده و برکت از زندگیها رفته..."
به اولی گفتم : چیزی که زندگی برادر شما
دارد و اسمش راگذاشته اید برکت؛مدیریت مالی صحیح،بودجه بندی حساب شده و استفاده از وامهایی است که به معلمان می دهند؛
به دومی هم گفتم :چیزی که در زندگی قبلی شما بود و الان نیست و اسمش را گذاشته اید برکت؛ شرایط اقتصادی خوب و سیستم دولتی کارآمد هست.
لطفا قصه نبافید و درست فکر کنید!
من اصلا به مفهومی به اسم برکت اعتقاد ندارم!
اولی ناباورانه از طرف هر دوشان با تعجب پرسید:" یعنی شما برکت در زندگی را قبول ندارید؟
قاطعانه گفتم :"نه!.. شما اگر قبول دارید برایم توضیح دهید .
معلوم بود که نمیتوانست تعریف قابل قبولی از مفهوم برکت بدهد ؛همان مثال معروف" گوسفند و سگ" را آورد. اینکه سگ با اینکه در هر دوره زایش ،چند برابر گوسفند میزاید و هر روز هزاران گوسفند ذبح یا قربانی میشوند اما تعداد گوسفندها همیشه بیشتر از سگها هستند .
خندیدم و گفتم :"راز بیشتر بودن گوسفندها این نیست که برکت دارند؛ رازش این است که هیچکس سگ داری نمیکند و همه گوسفندداری میکنند .
ما از گوسفندها مراقبت میکنیم؛ زمینه زایش و چند قلو زایی شان را فراهم میکنیم ؛ واکسنشان میزنیم؛ آب و علوفشان میدهیم و هر کاری میکنیم تا زیاد شوند اما در مقابل هیچ حمایتی از سگها نمیشود ؛آنها در طبیعت رها هستند. در معرض گرسنگی و بیماری و مرگ هستند؛ مورد نفرتند به کمترین بهانهای ممکن است سگ کششان کنند .
"برکت"، "مصلحت "،"تقدیر و سرنوشت"،
"چشم زخم"و چه می دانم دهها یا صدها حقیقت جعلی دیگر که به خورد ما داده شده؛در زندگی و باور ما جابازکرده اند و ریشه دوانده اند بی آنکه مابه ازاء بیرونی داشته باشند..!!
اینها ارتباط ما را با واقعیت مشهود جهان قطع می کنند و با خرافه و توهم و غیبِ مجهول پیوندمان می دهند.
ما ملتی توهم زده و خرافه آلوده هستیم که
به جای اینکه به دنبال سبب حقیقی و دلیل عینی و علمی باشیم خرافه میبافیم و پرت و پلا فکر میکنیم .
روی کره زمین راه میرویم اما توی عالم دیگری سیر میکنیم .
پاسخ امور ملموس و عینی راو چرایی علی- معلولی هر چیز را به جای علم در ایمان و عالم غیب و ماورای ماده جستجو میکنیم؛ این است که ملتهای دیگر دنیا را فتح کردهاند و به هوش مصنوعی و زندگی در کرات دیگر مشغولند ما به دنبال ذکری که برکت به خانه آورد و فقر را از زندگی بزداید !!
به جای روانکاوی و توسعه علوم و فنون و آموختن مهارتهای رفتاری و توسعه فردی و اجتماعی ،در به در دنبال آیه و روایتی هستیم که اگر با خود داشته باشیم و یا در خانه نگه داریم در قلوب نفوذ خواهیم کرد و گشایش در کارمان ایجاد خواهد شد و مراحل ترقی را طی خواهیم کرد .
به زمین برگردیم .
به خودمان بیاییم .
و به همه آنچه تاکنون در مغز و اندیشه ما فرو کردهاند تردید کنیم .
"من شک میکنم ؛پس زنده هستم . "
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس