آیا عدالت شعار ادعاست که مصادیق آن با نظر و میل مدیر تعیین میگردد
اگر پست مدیریت درآمدی تعریف شده و وظایفی معلوم دارد پس چرا این همه داوطلب با نام و بینام مقام دارند؟
اگر مدیر مسئولیت مضاعف است که متوجه مدیران میشود تا با درآمدی معلوم وظائفی مشخص را به انجام برساند پس چگونه برای رفتن زیر بار مسئولیت این همه سر و دست شکسته میشود؟! چرا عدهای برای گرفتن پست مقام به هر دری می کوبند:
1-به خاطر نبودن قانون در مورد بعضی مدیران عالی رتبه برای تأمین منافع اقتصادی شخصی و شرکتهای خصوصی فرزندان، نزدیکان آشنایان خویشاوند از مدیران دولتی استفاده شده است و یا مدیری که بواسطه مدیریت و تصدی یک مقام بواسطه نسبت فرزندی یا خویشاوندی با فلان آقا دست به واردات کالاهایی میزند که در کشور تولید میشود و یا امکان تولید آن میسر است.آن مدیر باید بداند به ازاء هر یک میلیارد دلار واردات حدود 1000 نفر بیکار میشوند.
2-نگاهی گذرا به لیست مشاورین و ردههای بالاتر اداری نشان میدهد که در مواردی مشاورین دارای تجارب کارشناسی و اجرائی بیشتری نسبت به مدیران و معاونین هستند درحالیکه همگی و حتی رئیس مسئول مربوط سابقه کار و رتبههای علمی و سوابق کارشناسی و مدیرتی آنها را یک جا ندارند به همین جهت اولین آفت مدیریت از این دست از انتخاب کارشناسان مستقل و شایستهتر از خود پرهیز میکنند.
3-بعضی از مدیران کل حاضر به جوابدادن به مشکلات و طرحهائی که خود مجوز صادر کردهاند نیستند و ترازوی مدیریت فقط دارای کفه اقتدار و اختیارات است و از کفه مسئولیت و حساب پسدادن اثری نیست و همین امر باعث شده اشخاص با هرگونه مدرک تحصیلی یا سابقه کاری با ظاهری موجه میتواند هر پست اجرائی را بگیرند و نسبت به عاقبت کار خود هیچگونه هراسی نداشته باشند.
4-تولید، اشتغال و اقتصاد مقاومتی مدیریت متعهد، برنامهریز و جذب سرمایه میخواهد نه آشنابازی و حقوقهای نجومی مدیران چند شغله. بنابراین وقتیکه برنامهریزی نیست انبوه جوانان بیکار تحصیلکرده و بیآینده را باعث میشود که سرمایه محدود کشور نیازهای آنها را برآورده نمی کند در این صورت فقر، ناامنی و ناهنجاریهای روانی اخلاقی جامعه را تهدید میکند.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس