اگر ...!!

کد خبر: 1181-20302 گروه: یادداشت
1402/03/02 20:31

این ترکیب را بخوانید :"خانه های قدیمی، با یک حوض بزرگ در وسط و باغچه ای پر از گل و گیاه . "

اگر ما حق داشتن یک زندگی معمولی را داشتیم؛ اگر می توانستیم ؛دیگر این جور خانه ها "قدیمی "نبودند. نویشان را می ساختیم .!

اگر می توانستیم، هر کدام ۱۰۰۰ متر زمین می خریدیم؛ ۵۰۰ مترش را حیاط می کردیم؛ باغچه می ساختیم؛ درخت می کاشتیم؛ حوض می‌ساختیم ...

خانه مان را چند خوابه می کردیم؛ بزرگ می ساختیم و در آن زندگی می کردیم وبعد....

 از این جور زندگی کردن لذت میبردیم.. خانه هامان به آسمان راه داشت!

 باغچه و حوض داشت.. و کلی خاک و گل و گیاه دم دستمان بود.

 لذت میبردیم چون به قول" فردریش ویلهلم شیلینگ " :طبیعت جزئی از خود انسان است و بین طبیعت و انسان جدایی نیست ."

آن وقت جور دیگری زندگی می کردیم. حتی خودمان جور دیگری بودیم ..

لازم نیست علم معماری و روانشناسی به ما بگوید: ابعاد کوچک خانه و ارتفاع کم سقف و نور ناکافی خانه چه تاثیر مخربی بر روح و روان ساکنین خانه دارد؛ خودمان می دانیم حالمان بهتر می بود... بیشتر لبخند میزدیم؛ کمتر عصبی میشدیم ؛خلقمان این همه تنگ نبود ؛سر همدیگر این همه داد نمیزدیم؛ بچه ها مان توی حیاط هر قدر دلشان می خواست می‌دویدند ؛آب بازی می کردند؛ وقتی پدرشان از سرکار می آمد و نیاز به استراحت داشت ،وقتی همسایه پایینی خواب بود وادارشان نمی کردیم یک گوشه ساکت بنشینند و سر و صدا نکنند؛ بچگی شان را سرکوب نمی‌کردیم...

اینقدر تنگ هم نبودیم !و حس نمی کردیم دست گذاشته ایم بیخ گلوی هم ..

"فضای شخصی "بیشتری داشتیم .

****

خرداد ماه است؛ فصل امتحانات .اسم ناگفته دیگری هم دارد:" فصل اسباب کشی"

تصمیم گرفته بودم امسال محله‌ای که کودکی ام را در آن گذرانده بودم خانه بگیرم .گشتی توی محله زدم و خانه هایی را دیدم .

خانه های بزرگی که حالا یک دیوار وسطش کشیده بودند و دو واحدی اش کرده بودند. حالا دیگر بزرگ نبودند و اندازه شان را با استانداردهای دیگر امروزمان تنظیم کرده بودند!!

 زیر زمین هایی که در آن سالها ،زیرزمین و انباری بودند؛ اما حالا با تغییراتی تبدیل به خانه شده بودند.

من  زیرزمین های نیمه تاریکی که ما بچه ها از رفتن به آنجا هراس داشتیم و فقط از روی شیطنت و برای رو کم کنی و ابراز شجاعت قدم به درون آن می گذاشتیم .

حالا کسانی می آمدند می دیدند تا در آن زندگی کنند!

آن موقع کوچک بودیم سقف اینجا برایمان بلند بود ولی حالا حس میکردیم چیزی نمانده که به زمین برسد و ما این وسط گیر کنیم .

قرار نبود من آنجا بمانم و زندگی کنم ولی بدون شک خانواده‌ای....انسان هایی برای زندگی آنجا را انتخاب می کردند ...و این فاجعه بود!!

حالم بد شده بود .زدم بیرون ..دستم را به اختیار روی گلویم گذاشته بودم و بلند نفس میکشیدم .

بله واقعیت داشت ما داریم روز به روز از زندگی فاصله می‌گیریم و به زنده بگوری نزدیک می شویم .

از تهران شروع و به شهرهای دیگر سرایت کرد.

اواخر آذر سال ۱۳۹۸ بود که معاون معماری و شهرسازی شهرداری تهران از طرح ساخت "خانه‌های ۲۵ متری "(میکرو آپارتمان )خبر داد و گفت که احداث این نوع واحدها  نه یک انتخاب بلکه ضرورت است !

این طرح اگرچه به دلیل اینکه از نظر قانونی امکان صدور پروانه برای واحدهای کوچکتر از ۳۵ متر وجود ندارد به مرحله اجرا نرسید ولی در حال حاضر خانه های مسکونی بسیاری با متراژ ۳۵ متر در اختیار شهروندان قرار می گیرد...

 فکرش را بکنید خانه ۳۵ متری!!!

بیشتر یک گور بزرگ است تا یک خانه کوچک .


انتهای پیام / روزنامه دیده‌بان زاگرس
دیده‌بان زاگرس امروز
آرشیو

یادداشت
آرشیو