حقوق زنان !!

کد خبر: 1228-20330 گروه: یادداشت
1402/03/30 20:39

زهرا موسایی -

درست است که در ساختار قدرت سیاسی ما عملاً جایی برای زن در نظر گرفته نشده و نقشی برای او منظور نشده است ؛

درست است که عرفا و قانونا یک "ورود ممنوع "سفت و سخت به عرصه ی قدرت برای زن ایجاد کرده اند و او را از بسیاری از حقوق طبیعی شان   محروم کرده‌اند و درست است که اینجا سیاست و فرهنگ و سنت و مذهب و اقتصاد و زمین و زمان، همه و همه به نرمی و ملایمت یا به زور و تحمیل راهش را سد کرده‌اند و او را به یک مسیر از پیش تعیین شده ، هدایت می کنند؛ اما برای حفظ ظاهر هم که شده گاهی پیش می‌آید که مثلاً وزیر زن داشته باشیم (حتی اگر قبل از پایان دوره خدمتش او را عزل کنند) یا تعدادی هم نماینده مجلس زن داریم... برای اینکه در مقام سخن و به وقت مقایسه و دفاع ،چیزی برای نشان دادن داشته باشیم !!

من و شاید کسانی چون من ،از این نمایندگان و معدود معاونان وزیر، انتظاراتی داریم مثل اینکه :در موضع قانون گذاری ها و برنامه ریزی بتوانند برخی قوانین ناعادلانه را به نفع زنان تغییر دهند یا تعدیل کنند یا اینکه در دفاع از حقوق معطل مانده و واگذاشته زنان، چاره‌ای بیندیشند و لایحه ای ارائه دهند... یا حداقل کمی اعتراض به برخی سیاست‌ها... یا کمتر از آن اشاره‌ای به نابرابری ها... و یا حتی صحبت درباره خشونت ها و تحمیلات مردسالارانه ...!

اما به ندرت انتظاری برآورده می شود و حرفی از ما به میان می‌آید.

 گاهی از خودم می‌پرسیدیم چرا؟ و خود جواب میدادیم: شاید نمی گذارند! شاید زورشان نمی رسد! شاید ...

اما اخیراً پاسخ دیگری برای این سوال مان پیدا کردیم..

 به این جمله ها دقت کنید!: چرا زن باید مثل مردها کار کند؟ چرا زن باید مثل مردها درس بخواند؟ آیا این خشونت علیه زن  نیست ؟

ای کاش مخاطب این خانم در پاسخ می پرسید :اگر کار کردن به انسان نشاط و شکوفایی می‌بخشد و جامعه را پویا و مولد می سازد و باعث آبادانی و رونق وطن می شود چرا زنها از این نشاط و شکوفایی محروم شوند و سهمی در تولید و توسعه سرزمینشان نداشته باشند؟

 اگر تکامل و تعالی انسان از مسیر جامعه می گذرد و حضور در جامعه سبب ترقی و بالندگی فردی و اجتماعی انسان می شود و اگر زن را انسان می دانی ؛چرا او را از حضور در اجتماع و چرخه تولید و مشارکت اجتماعی باز می داری؟

 اگر دانش آموزی و علم اندوزی غذای روح بشر است و انسان منهای علم و دانش موجودی بی ارزش و فاقد شعور و آگاهی است و اگر زن را انسان می دانی چرا او را از درس خواندن و تحصیل کردن نهی می کنی ؟

چطور درس خواندن و تحصیل کردن را خشونت می بینی ؟

آیا اشتیاق و ولعِ آموختن و عطش رشد یافتن در تو/ یک زن وجود ندارد؟

اگر زنی درس نخواند و کار نکند چه کار کردی خواهد داشت جز زادِ ولد و بچه داری و خانه داری؟؟

 زنی که درس نخواند و کارکرد اجتماعی نداشته باشد چگونه انسانی، چگونه همسری و چگونه مادری خواهد بود و چگونه نسلی خواهد پروراند ؟

این جمله ها از زبان چه کسی صادر شده است ؟

از زبان یک دکترای فلسفه، یک استاد دانشگاه معتبر، یک همسر رئیس جمهور، همسر یک مرد موفق!( از همان زن هایی که پشت هر مرد موفق یکی شان قایم شده یا به فنا رفته!)

 باورم نمی شود چطور یک استاد فلسفه اشتغال زنان را خشونت علیه آنها می داند؟ چطور یک استاد فلسفه درس خواندن زن را خشونت علیه او می بیند ؟

"زنی که بهتر است درس نخواند "این تفکر را می شناسید؟

 آیا این تفکر دیوار به دیوارِ تفکرِ همسایه ی دیوار به دیوار ما نیست ؟

همان ها که دختران را از رفتن به مدرسه و مکتب باز می دارند و زنان را از رفتن به اداره و دانشگاه منع می‌کنند؟

 خدای من! این استاد فلسفه کجای تاریخ و چه مقطعی از سیر تمدن ایستاده است؟

 حالا جواب سوال من و کسانی چون من خود به خود مطرح می‌شود...

  رجوع کنید به مبحثی از مسائل زنان تحت عنوان" زن علیه زن ها "!!


انتهای پیام / روزنامه دیده‌بان زاگرس
دیده‌بان زاگرس امروز
آرشیو

یادداشت
آرشیو