سواد کیلویی چند ؟!!
زهرا موسایی
گفته بودند "جلسه آموزشی" اما ماهیتش جلسه تبلیغاتی بود.
تمام آن دادههای روانشناسی و آمارجامعه شناسی و خودکشی نوجوانان و چه و چه و چه احتمالاً برای این بود که نهایتاً بگویند کنکور غول است و شرط معدلی که گذاشتهاند غولترش هم کرده .
حالا به جای اینکه یک سال قبل از کنکور به خرج بیفتی و کتاب و کلاس و برای کتاب و کلاس تست هزینه کنی از سه سال قبلترش باید خرج کنی! پول خرج کنی و "معدلِ بالای موثر بر رتبه کنکور" بخری تا بچهات استرس نداشته باشد!
و افسرده نشود !
و روح و روانش آسیب نبیند!
تا وجدانت آسوده باشد برای آینده بچهات هزینه کردهای و والد خوبی هستی !
ته ته حرفشان تبلیغ یک موسسهای بود که خدمات مشاوره مرتبط با معدل و کنکور میداد. پول میگرفت و برای دانش آموزان برنامه درسی میریخت و درس و تحصیلشان را زیر نظر میگرفت .
من اما راه بهتری سراغ دارم برای اینکه بچهام استرس نداشته باشد و افسرده نشود و در زندگیش موفق شود .
هر بار که اینها مستقیم و غیر مستقیم توی گوش دخترم از لزوم مشاوره و برنامهریزی میگفتند؛ هر بار که مشاور ارجمندش -که منت میگذاشت و از تهران یک روز درهفته به شهرستان میآمد و دانش آموزانِ شهر گمنام ما را ویزیت میکرد
و میگفت که پولی که از شما دریافت میکنم برایم یک شوخیست!!
و تحقیرشان میکرد!!
به دخترم میگفتم این چرت و پرتها را بریز دور .هرچه شنیدی از گوش دیگرت به در کن و هرچه به ذهنت خوراندهاند بالا بیاور! کنکور هیچ ارزشی ندارد و هیچ چیز به تو نمیدهد بلکه آرامش و عمر و نوجوانیت را از تو میگیرد.
به جای کتاب تست و جلسه مشاوره با همکلاسیهایت قرار بگذار و برو خوش بگذران! بزن به کوه و برو کوهنوردی !
برو کافی شاپ !
و چه میدانم هر طور که میتوانی خرج خوشذرانیت بکن و از نوجوانیت لذت ببر !
به جای کتاب تست و جلسه مشاوره برای خرید گیتار و ارگ و پیانو هزینه کن.
زمان و انرژی را که صرف کتاب درسی و کنکور میکنی برای یادگیری زبان و رایانه و یک مهارت به درد بخور هزینه کن.
کتابهای مطرح روز دنیا را بخر!
مطالعه کن و چیزِ به درد بخور یاد بگیر !
من امیدی ندارم که این کتابهای درسی و این سیستم آموزشی و این کنکور و این دانشگاه به کار فردای فرزند من بیاید.
تردید دارم که راه خوشبختی فرزندم از اینها بگذرد .
آنقدر از اینها ناامیدم که ممکن است تصمیم بگیرم دختر ۱۰ سالهام وارد دبیرستان هم نشود .
همان خواندن و نوشتن برایش کافیست؛ وقتش را به جای مدرسه رفتن صرف ورزش کردن و یادگیری زبان و کامپیوتر و موسیقی و مهارتهای به درد بخور مورد علاقهاش بکند .
آزموده را آزمودن خطاست....
آنهایی که عمر هزینه کردند و میلیونها تومان پول هزینه کردند؛ لیسانس و فوق لیسانس و دکترا گرفتند و متخصص و کارشناس شدند .
اما دکترای شان کولبر شد؛
مهندس نقشه کشی شان پاکبان شد
و مهندس متالوژی شان کارگرِ کارگاه" کشت قارچ" شد دانستند که اینجا سواد و شایستگی و تخصص به کار نمیآید؛ راه دیگری باید رفت ....
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس