مساله انتخابات
نجمه سیددخت
کلمه انتخابات در زبان فارسي از ريشـه عـربـي فعـل "نخـب" بـه معنـاي برگزيـدن، جـدا کردن، اختيارکردن و دستچين کردن گرفته شـده و معـادل انگليسـي آن Election اسـت. از نظـر علـم معناشناسي، اين اصطلاح تغيير و تحولات معنايي وسيعي يافته؛ ولي در کاربرد رايج و عام، بـه معناي روش يا شيوهاي اسـت بـراي بـرگزيدن تعداد معيني از افراد از ميان شـمار کـثيري از کـساني که براي تصدي يک منصب يا مقام، خود را نامزد کـردهانـد. انتخابـات طـي دو سـده اخيـر در سراسر جهان به صورت تنها شيوه مـقبول و مـطلوب انـتخاب رهبران سياسي و زمام داران درآمده است.
در تعریفی دیگر، انتخـاب سلسـله اقـدامات و عـمليـات مـنسجم و پيوسـتهاي است که در محـدوده جغرافيـايي مشـخص و در زمـاني محـدود و معـين صورت مي گيرد و منجر بـه بـرگزيده شـدن فرد يا افـراد خاصـي از سـوي اکثريت مردم مي شود. اجرا و انجام اين سلسله اقدامات و عـمليات کـه مـنجر به اين نتيجه گردد، اصطلاحا برگزاري انتخابات ناميده مي شود؛ بنابراین آنچه در امر انـتخابات اصـل تعيين کننده و محوري بـه شـمار مـي رود، انتخاب کنندگان يا رأي دهندگان است. در هر جامعـه سياسـي کـه در آن نظـام هــاي انـتخابـاتي حـضور دارند، اين انتخاب کنندگان و رأي دهندگان هستند که با آراء و گزينش خـود کـسـاني را که واجد صلاحيت و شايستگي لازم براي احراز يک منصب مي دانند، از ميان شمار عظيمـي از کساني که خود را واجد صلاحيت دانسته و نـامزد احـراز آن پسـت کردهاند، دست چـين کـرده و آنان را به آن منصب مي گمارند؛ لذا رکن اصـلي فـرايند انتخابات، اقتدار و مشـروعيتي اسـت کـه از سوي رأي دهندگان به انتخاب شوندگان اعطا مي شـود.
شایان ذکر است که بـراي اولين بار انتخابات در يونان و بين طبقهي اشراف برگزارشد. دموكراسي يا حكومت مردم بر مردم، يك مدل سنتي و باستاني داشته كه در شهرهاي يونان باستان و بـر اسـاس ديدگاه فلاسفه و دانشمنداني مانند افلاطون وارسطو شكل گرفته بود، كه در آن مردم به طور مستقيم در امور عمومي شركت ميكردند، منتها جمعيتي كه اين حق را داشـتند، افـراد مذكر آزاد يوناني تبار بودند نـه هـمهی مردم، چرا كه گروههاي بزرگي از جمعيت اين سرزمين مانند خارجيان ساكن شهرها، بردگان، زنان و كساني كه به سن رشد قانوني نرسيده بودند، شهروند تلقي نميشدند؛ لذا تـقريباَ حـدود يك دهم از كل جمعيت شهرها در قـدرت و سـياست سهيم بودند. در اروپاي قرون وسطی انديشههاي يونان باستان به دست فراموشي سپرده شده بود و سيطره خودكامگي و استبداد، ملل حوزهی تمدن باستاني يونان را قرنهاي متمادي از ريشههاي تاريخي خود منقطع كرده بود؛ امـا خـوشبختانه شكوفايي علمي و رشد فرهنگي كه در اين قرون در قلمرو دنياي اسلام به وقوع پيوست، اروپا را از فيض خود بهرهمند كرد. انديشمندان مسلمان از راه ترجمهی كتب و آثار يونانيان و خوشه چيني از خرمن تمدن و فرهنگ كشورهاي بزرگ باستاني نظير ايران و مـصر و تـلفيق آنان بـا تفكرات حاصل از قرآن كريم و اسلام به سير تفكر بشري تحرك تازهاي بخشيدند و اروپاييان ضمن ايجاد روابط سياسي و بـازرگاني با اين حوزه بسيار گسترده و پر تحرك به ويژه ضمن تماس با شرق اسـلامي هـم بـه ميراث گذشتگان خود وقوف يافتند و هم از انوار فرهنگ دنياي اسلام سود جستند. بعد از آشنائي غربيان با پيشـينهی خـودشان، اين جريان منشاء تحولات سياسي شده و زمينههاي پيدايش دموكراسي جديد فراهم شد.
به طور کلی می توان گفت مسلمانان همواره درخصوص كشـورداري درگـير بوده و با توجه به مباني ديني مورد پذيرش خود (كتاب، سنت، عقل و اجماع) بـه طـرح تـئوريهاي مختلفي در ادارهی حكومت پرداختهاند. تاريخ صدر اسلام بيانگر نوعي دموكراسي میباشد؛ زيرا مسلمانان با بيعت عـقبه دوم نـوع حكومت و سرنوشت آيندهی اجتماع خود را مشخص كردند و برای امروز ایران هم، انتخابات بهترین راه است.
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس