سایه شوم تیراندازی در عزا و عروسی
زهرا موسایی
اینکه در مراسم شادی و عزای ما، اسلحه حضور دارد و کسانی با افتخار به نشانه عزا یا از روی شوق و شادی، به کرات ، شلیک هوایی میکنند ماجرای هولناکیست و پیامدهای فاجعه باری به دنبال دارد .
این رفتار ، نشان دهنده این است که اسلحه در میان ما دارد به نماد خوبی تبدیل میشود؛ خشونت دارد فراگیر میشود .
فرزندان ما دارند با تفنگ و فشنگ دوست میشوند ، به آن علاقمند میشوند و با آن خو میگیرند.
داریم به داشتن یک یا چند اسلحه افتخار میکنیم و اگر بتوانیم در نزاعی از آن استفاده کنیم خوشوقت و سرافراز میشویم و بارها در محافل و مجالسمان با اشتیاق از آن یاد میکنیم و حظش را میبریم .
شنوندگان هم ترغیب میشوند که اگر بتوانند چنین کنند !!
خشونت و قساوت خیلی نرم و قشنگ دارد در گوشت و پوستمان ریشه میدواند؛ لحن و کلاممان هم به تناسب عملمان خشن میشود.
داریم تمرین غریدن میکنیم ..
نگاهمان غضبناک میشود؛ داریم به اصطلاح "مرد" میشویم و ابهت مردانه پیدا میکنیم!زنهامان هم میخواهند عقب نمانند و از این فضیلتها محروم نشوند ؛آنها هم اسلحه به دست میگیرند ؛تیر هوایی میاندازند و با تفنگ عکس میگیرند و آن را در فضای مجازی و حقیقی به نمایش میگذارند ...
داریم از تمدن فاصله میگیریم و به توحش نزدیک میشویم ...
داریم وحشی میشویم !!
رنگ بربریت و جاهلیت به خود میگیریم... دارد از مغولها ،از دیکتاتورهای تاریخ خوشمان میآید!!
به صدام و هیتلر میگوییم مرد فقط خودت!!
آنکه اسلحه به دست میگیرد و انسانی را میکشد قهرمان و دلاور مرد نیست آدم کش است !!خشونت جز برای دفاع جایز نیست ...
برادر من! جان من .!
تفنگت را زمین بگذار!
ما کسی را نمیکشیم. ما آدمهایی را که درست مثل خودمان هستند؛ از گوشت و پوست و استخوانند، حس دارند ؛نفس میکشند و دوست دارند زندگی کنند را نمیکشیم ..
هیچ مفهومی چنان مقدس نیست که انسانی به خاطرش کشته شود!!
تفنگت را زمین بگذار!
مبادا کودکی آن را در دست تو ببیند و از خاطرش گذر کند که میشود کسی را کشت..!!
ما ملت صلح و آشتی هستیم از کشتن و کوفتن و خون ریختن لذت نمیبریم ..
ما قدرتمان را از تفنگ نمیگیریم .
قدرت ما در اندیشه و فهم و کلام و نگاه ماست.
قدرت ما در مهربانی و برادری و دوستیهای ماست. دستهای ما برای نوشتن و نواختن و نوازش کردن و ساختن اند نه برای اسلحه گرفتن!
ما ملت زندگی و شعر و موسیقی و جشن و شادباشیم . ما صاحبان تمدن بزرگ و دیرپاییم.. ما را با گلوله و تازیانه و قهر و غضب کاری نیست! ما کسی را نمیکشیم ولو مجرم و گناه کار را ...چرا که میدانیم زندگی آزمون و خطاست و هر انسانی لاجرم خطاکار است .
ما یاد میگیریم و یاد میدهیم.
آگاه میشویم و پند میدهیم .
ما رشد میکنیم و نجات میدهیم ؛کسی را نمیکشیم....
ما بختیاری هستیم؛ مردمان کوههای استوار و سرسخت! اما در دلهامان زلال چشمه ساران است ؛ما را به کشتن چه کار؟؟!!
تفنگت را زمین بگذار !
ما عزم کردهایم تفنگهایمان را زمین بگذاریم و قلم ها را ،کتاب ها را برداریم و از نو بسازیم....
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس