خودخواهی تاریخی ما !!

کد خبر: 1289-20516 گروه: یادداشت
1402/05/16 20:43

زهرا موسایی

خودخواهی و خودبرتربینی و در مقیاس بزرگتر نژادپرستی را هر عقل سلیمی رد می‌کند؛ همه در ظاهر آن را محکوم می‌کنند و از آن بیزاری می‌جویند .

اما در عمل به ندرت پیش می‌آید که خود را برتر از دیگران و افکارمان ، عقایدمان و رفتارمان را بهترین و درست‌ترین ندانیم... اگر کسی از ما انتقادی بکند فوری به حسادت و بدخواهی متهمش می‌کنیم. اگر کسی از اسلام و مسلمانی ما ایرادی بگیرد کافر و بی‌دین و گمراه می‌خوانیمش...

اگر از فرهنگ جمعی و منش ملی ما ایرادی بگیرند فوراً گارد می‌گیریم که به ملت شریف ایران اهانت شده است و افکار عمومی را علیه او می‌شورانیم ...

کسی اگر به آداب و رسوم اقلیت یا قومی انتقادی وارد کند و آن را نقدی بکند آن را توهین و اهانت قلمداد کرده و برای پاسخ در خوردادن و ادب کردنش ،گرز و قمه و برنو به دست می‌شویم ...

اما در عین حال خود را انتقاد پذیر و با فرهنگ و اصالت می‌دانیم .

نتیجه این شده است که همه چیز در عین حال که افتضاح است و درب و داغان و بسیار جای کار و اصلاح دارد، مقبول و پسندیده است!

همه چیز در عین حال که بوی کهنگی و ماندگی و گندیدگیش مشام خاطرها را آزار می‌دهد اما در وصف و ستایشش شعر می‌سرایند و تحسینش می‌کنند!

در عین حال که از دست همدیگر به ستوه آمده‌ایم و از گفتار و رفتار همدیگر در عذاب هستیم از همدیگر ممنونیم و تملق و ستایش هم را می‌کنیم و این چرخه عیب و انکار مدام تکرار می‌شود و تسلسل جهل و کج‌اندیشی و نادانی ادامه دارد .

اگر متهم به غرب زدگی و ایران ستیزی نشوم و عامل بیگانه و دشمن ملت نخوانندم میل دارم بگویم که سال‌هاست به این نتیجه رسیده‌ام بر خلاف تعارف و تملقاتی که در رسانه‌های رسمی و محافل هنری و ادبی غیر رسمی نثار ملت ایران می‌کنند؛ برخلاف بزرگنمایی‌ها و گزافه گویی‌هایی که در کتاب‌ها و نشریات برای خود قائل می‌شویم ؛آنقدرها که باورمان شده است ملت بی‌عیب و نقص و پرافتخاری هم نیستیم ....

آنچه تاریخ به ما می‌گوید و سرگذشت‌ها و روایت‌های تاریخی به ما می‌نمایانند؛ آنچه از ما به چشم شرق شناسان ،سیاحان و حتی گردشگران با انصاف می‌خورد تمدنی غنی و باشکوه و بی‌بدیل نیست؛!!

تمدنی است که  خطا و ثواب و زیبا و زشت و افتخار و سرافکندگی داشته است...

و آنچه که در کوچه و بازار ما در جریان است و در بطن زندگی اجتماعی ما در تار و پود روابط بین فردی ما به وقوع می‌پیوندد این است که ما مردمی دروغگو ،ریاکار و متملق فریبکار و متظاهر و سودجو هستیم؛ خشونت طلب و متصلب و متعصب هستیم؛چندان مهربان و نوعدوست هم نیستیم؛فرهیخته و شیفته ی علم و صلح طلب و عدالت خواه هم نیستیم..

به سختی تن به تغییر و تفکر می‌دهیم عادت به فکر کردن، تعمق و خود بازبینی و اصلاحگری نداریم .

دست به یقه می‌شویم قبل از اینکه بدانیم دقیقاً حق با کیست. فحاشی و توهین و تحقیر می‌کنیم قبل از اینکه دقیقاً بفهمیم واقعیت چیست .

قضاوت و محکوم می‌کنیم قبل از اینکه بفهمیم حقیقت چیست .

خود محور و خانواده و خویشاوند محور هستیم به جای اینکه حق طلب باشیم .

ظلم پذیر و سازش کار و در جای نادرست منعطفیم .

شجاعت و رادمردی گذشتگانمان را می‌ستاییم و به آن افتخار می‌کنیم بی اینکه شهامت حق گویی و حق طلبی داشته باشیم. آیین و شعارمان راستی و درستی است اما به راحتی و سادگی و به وضوح دروغ می‌گوییم و فریب می دهیم..

دانشمند و اندیشمند و فرهمندیم اما در حقیقت متوهم و خرافه پرست و سطحی نگر هستیم .

به عقیده من ضروری‌ترین و اولی‌ترین چیز برای ما این است که واقعیت را بپذیریم و واقعیت خود را ببینیم؛

به جای اینکه ما را به دروغ تعریف کنند و تمجید کنند، رو در روی حقیقت با خودِ حقیقی‌مان روبرو شویم! خوب نگاه کنیم ببینیم که ملتی در اوج و عزت و افتخار و تافته جدا بافته نیستیم .

زشتی‌ها ناروایی‌ها و نادرستی‌های رفتارهای فردی و اجتماعیمان را ببینیم..

ما برای نجات خود و رهایی سرزمینمان از خشونت و خرافه و عقب ماندگی به یک رنسانس فکری فرهنگی نیازمندیم .


انتهای پیام / روزنامه دیده‌بان زاگرس
دیده‌بان زاگرس امروز
آرشیو

یادداشت
آرشیو