روزگار التماس گذشته است !!
زهرا موسایی
برای انجام کاری رفته بودم بانک. منتظر بودم نوبتم بشود که صدای التماس زنی توجهم را جلب کرد .
داشت قربان صدقه ی کارمند بانک میرفت و با التماس از او میخواست کاری را برایش انجام دهد .
حرف زدنش آدمی را میماند که با قسم و قرآن میخواهد ترحم کسی را جلب کند و صدقهای از او بگیرد:" خانم فقط همین یک دفعه ،از راه دور اومدم ببین چقدر خسته شده م .نا به دلم نیست .سرتا پام خیس عرق شده؛ فقط همین یه بار.. اگه یه بار دیگه دیدین اومدم اینجا ،اون وقت دعوام کنید!"
حرفهایش حالم را به هم میزد .خواستم مداخله کنم بروم جلو و بپرسم :"به خاطر چی اینقدر خودت رو خرد میکنی؟ چی هست که میارزه به خاطرش شخصیت خودت رو به لجن بکشی؟ چیه که قیمتی تر از عزت نفس توئه ؟"
اما خودم را کنترل کردم .حتی اجازه ندادم چشمهایم نگاهش کند. سرم را انداختم پایین و از او دور شدم .
خوشحال بودم که خیلی وقت است از چنین صحنههایی کمتر میبینم. از این آدمها این روزها کمتر پیدا میشود.
آدمهای "التماس کن" آدمهایی که به دست و پای آدمهای دیگر میافتند و برای به دست آوردن کمترین حقوق انسانی خود التماس میکنند.. دست و پا میبوسند و به خاک میافتند.
نسلی که فقر و نداری و سرکوب و تحمیل، عزتی برایشان باقی نگذاشته است زنهایی که تمام زندگیشان را التماس کردهاند و دیگر غروری برایشان نمانده ...
روزگاری التماس پدر کردهاند بگذارد درس بخوانند ؛زمانی التماس شوهر کردهاند بگذارد از خانه بروند بیرون ...التماس کردهاند خرجی بهشان بدهد... نازش را کشیدهاند سرشان هوو نیاورد ...
التماس بچههایشان کرده اند به حرفشان گوش بدهند و نافرمانی نکنند... التماس کارمند و همسایه و آشنا و فامیل و غریبه و زمین و زمان را کردهاند .
خوشحالم دارند ته میکشند و تعدادشان کم و کمتر میشود .
و هم خوشحالم بچههای ما که در ناز و نعمت بزرگ شدهاند التماس و خاکساری و کوچک شدن را نمیشناسند .
در ناز و نعمت بزرگ شدهاند و میدانند که در ناز و نعمت بودن حق طبیعیشان بوده است. فقر را فخر نمیدانند و به کم قانع نیستند. از فقیر بودن و نداشتن عارشان میشود و تحملش نمیکنند .
زمین و زمان را به هم میدوزند تا در آسایش باشند و خوب زندگی کنند. حقوق انسانیشان را میشناسند و از موضع قدرت آن را مطالبه میکنند.
در مقابل هیچکس ولو پدر و مادر و معلم و نه هیچ کس دیگر سر خم نمیکنند و باج نمیدهند باج پدر و مادر و سرپرست بودن و بزرگتر بودن به کسی نمیدهند هیچکس توان تحقیق و به ذلت کشیدن آنها را ندارد .
کسی نمیتواند" زیاد" آنها را بگیرد و"کم" خود را به آنها بدهد و بر سر آنها منت هم بگذارد !!!
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس