تمدن اسلامی . . !!
زهرا موسایی
تمدن اسلامی نوین ،با انقلاب اسلامی ایران آغاز شد .
تمدن اسلامی با اربعین آغاز شد .
تمدن اسلامی از ۱۲ فروردین آغاز شد .
یوم الله ۱۳ آبان ،سرآغاز تمدن نوین در مقابل غرب است .
یادم نیست هر کدام را کجا خواندهام و گوینده ی هر کدامشان چه کسی بوده...
آقای کت و شلواریِ دوچرخه سواری رکاب زنان به من نزدیک شد .از کیف دستی ای که به دوچرخش آویزان بود دانستم که احتمالاً کارمند است وسمت محل کارش میرود .
یاد سفرنامه یکی از مسئولین افتادم که در آن از حجم زیاد دوچرخه سواران در پکن ابراز شگفتی کرده بود و شرح مفصلی از فواید دوچرخه سواری داده بود ؛که چطور به عنوان یک ورزش عمومی روی سلامت شهروندان اثر میگذارد و چه راهکار فوق العادهای برای مسئله ترافیک و آلودگی هوا است .
داشتم آرزو میکردم ای کاش در شهر امثال این شهروند آگاه و مسئولیت پذیر بیشتر به چشم میخورد که متوجه شدم آن آقای کت و شلواریِ دوچرخه سوار دست در جیب خود کرد و قدری پوست تخمه بیرون آورد و وسط خیابان ریخت .
بیاختیار از دهانم پرید:" چه کار زشتی!!" شخص دوچرخه سوار با اینکه میرفت دور بشود اما صدایم را شنید؛ سر برگرداند و پاسخ بیادبانه مفصلی داد....
آدم متاسف میشود و دردش میآید از اینکه هنوز هم در این جامعه به وفور رهگذران پیاده و سواره آشغال و دورریز خوراک خود را در جاده و خیابان میریزند .
آدم متاسف میشود از اینکه هنوز در این جامعه به وفور کسانی آب دهان و خلط گلوی خود را کف خیابان میاندازند .
آن ادب و نزاکت و فرهنگ و تمدنی که ادعای ۲۵۰۰ ساله اش را داریم چه نسبتی با رفتار و تعاملات اجتماعی ما دارد؟
امثال این شخص در جامعه ما کم نیستند؛ فراوان اند آنهایی که مفهوم "حفظ زیبایی شهر" و "حفظ محیط زیست"،" مسئولیت اجتماعی" و "حقوق و وظایف شهروندی "در ذهن آنها شکل نگرفته و برای این مسائل تره هم خرد نمیکنند .
امثال این شخص در جامعه ما کم نیستند؛ آنهایی که زشتی کار خود را نه تنها نمیبینند و نمیپذیرند بلکه از آن دفاع هم میکنند! به بدترین وجه و با بیادبانهترین واکنشها! فحش و ناسزا، چک و سیلی، مشت و لگد ...!!
تمدن را اگرچه "شهرنشینی "معنا کردهاند و آبادانی و توسعه یافتگی را از مظاهر آن میدانند اما برای من تمدن و فرهنگ یعنی صلح و دوستی..!
انسان متمدن کسی است که در درون خودش با خود و در بیرون از خودش با دیگران در صلح و دوستی است .
نه یقه ی خودش را میگیرد و با خودش در کشمکش و نزاع است و خودش را تحقیر میکند و نه توسری خور دیگران است ؛
نه از حقوق خود چشم پوشی میکند و نه حق دیگری را زیر پا میگذارد.
محکم و با اعتماد به نفس است و به خود و دیگران احترام میگذارد .
تمدن از نظر من نه آبادانی و توسعه یافتگی شهرها و سازههاست که اصلاح روابط بین شهروندان است .
اینکه مردم یک سرزمین با چه نگاهی همدیگر را نگاه میکنند و همدیگر را چه میبینند .
انسانی که در کنار او زندگی میکند و با او منافع اجتماعی مشترک دارد یا کسی که باید سرش را کلاه گذاشت و چاپید و استثمارش کرد .
"بنی آدم اعضای یکدیگرند "میداند یا "رقیب تنازع برای بقا "..!
به نظرم متمدن بودن آدمها به این است که چقدر رفتارشان از انتقام ،کینه ، حسادت ، نفرین و بدخواهی دور باشد .
چقدر از "میخواهم سر به تنش نباشد" "دلم خنک شد این بلا سرش آمد" ها خالی باشد .
به نظرم تمدن یک ملت را نگاه مرد در آن جامعه به همسر و مادر خود و زنان جامعهاش تعریف میکند؛
رفتار یک پدر عصبانی در آن جامعه با فرزندش توضیح میدهد ؛
برخورد زن و شوهری که دارند از هم طلاق می گیرند نشان می دهد؛
تعامل رانندگان در جادههای آن سرزمین افشا میکند ؛
واکنش یک ارباب رجوع ناراضی و کلافه برملا میکند .
تمدن یک ملت را ذهنیتها و باورها و رفتارهایشان توضیح میدهد .قانون پذیری و خیرخواهی شان،همکاری شان، نظم پذیری و آداب معاشرتشان در برخورد با هم نشان می دهد؛
ملتی که ذهن و زبان و مشت و دهانش خشمگین و عصبانی است ؛مردمی که نمیتوانند با هم حرف بزنند و گفتگو کنند از فرهنگ و تمدن بسیار به دورند !!
تمدن یک ملت یعنی آمار کتابخوانی آن ملت!
مگر نه این است که اختراع خط و زبان نقطه عطف تمدن بشریت اند ؟
در سرزمینی که نوشتن و خواندن کم رونق است فرهنگ و تمدن سطح پایینی دارد .
تمدن از آنجا آغاز میشود که من بگویم و تو سکوت کنی و بشنوی و به آن فکر کنی
تو انتقاد کنی و مخالفت بورزی و انکار کنی و من سکوت کنم و فکر کنم و تردید کنم. تمدن یعنی گفتگو...
تمدن از جنس کلمه است نه انقلاب و نبرد و کشتار ....
انتهای پیام / روزنامه دیدهبان زاگرس