یادم نبود روز زن است

کد خبر: 1522-21014 گروه: یادداشت
1402/10/14 23:23

زهرا موسایی

 

 از یکی دو روز پیش در و دیوار شهر را آذین بندی کرده بودن و بنر و پارچه نوشته زده بودند در به اصطلاح تکریم مقام زن !!

خیمه و بساط راه انداخته بودند و جشن گرفته بودند.

اعتنایی نداشتم. نه شیرینی تعارفی شان را می‌خوردم و نه جواب تبریکشان را می‌دادم زبانم اگر می‌چرخید حرف‌های خوبی نمی‌زد ...

سال‌هاست از وهم و شعار عبور کرده‌ام و چسبیده‌ام به واقعیت. جایی که زن "نیم انسان "تلقی می‌شود و نیمی از حقوق یک انسان کامل را دارد و در جامعه‌ای که زن حق مالکیت بدن و حق طلاق و حق حضانت و حق قضاوت و حق سفر و خیلی ازبدیهی‌ترین حق‌ها را ندارد صحبت از تکریم و بزرگداشت او ریشخند و دستکاری زخم‌های چرکینش است ..!!

دو سال پیش که آقای رئیس شخصاً به تک تک همکاران خانم تبریک گفت و با دست خودش هدیه‌ای پیشکش کرد مودبانه هدیه‌اش را نپذیرفتم.

آقای رئیسی که به کارمندان زن و مرد با کار یکسان حقوق متفاوت پرداخت می‌کرد با این بهانه که مردها سرپرست و قیم خانواده شان هستند و وقتی یادآور می شدی که خانم فلانی هم بیوه و قیم فرزندانش است باز مغلطه می‌کرد و زیر بار نمی‌رفت نمی‌توانست ادعای تکریم یک زن را داشته باشد .

سال گذشته آقایی که کنار گیت بلیط "بی‌ آر رتی "ایستاده بود وقتی رو به من گفت : "خانم روزتون مبارک !امروز بلیط اتوبوس برای خامها رایگانه"  از لج دو یا سه بار کارت زدم!! می‌دانستم به گوش کسی نمی‌رسد و راه به جایی نمی‌برد اما دل خودم خنک شد .

امسال صبح خیلی زود دخترم را که بیدار کردم برود مدرسه ،از همان زیر پتو خواب آلود گفت: مامان بیا بغلت کنم بیا ببوسمت روزت مبارک! و من تازه یادم افتاد روز زن است .

بعد خواهرها و زن داداش‌ها که تماس می‌گرفتند تبریک می‌گفتند و برنامه می‌ریختند روی هم بگذاریم برای مادر هدیه مناسبی بخریم ؛سرِ کار هم همکاران خانم که مشورت می‌گرفتند و درد دل می‌کردند که به چه سختی و مشقتی پولی کنار گذاشتند تا برای مادرانشان هدیه بخرند .

یکی از چند ماه پیش یارانه‌اش را جمع کرده بود ؛یکی از خرجی بچه‌هایش زده بود؛ یکی کیک پز آکبند آشپزخانه‌اش را مفت فروخته بود؛ یکی منتظر بود کادوی شوهر و بچه‌هایش را بگیرد بدهد مادرش؛ یکی قرض گرفته بود و مانده بود بعد چطور پس بدهد ؛ یکی از چند روز پیش می‌گفت :

خدا کند امروز حقوق‌ها را بدهند چیزی برای مادرم بخرم؛ یکی هر کار کرده بود نتوانسته بود چیزی بخرد و دنبال بهانه می‌گشت با تبریک تلفنی سر و ته قضیه را هم بیاورد؛ یکی .....

امسال کادوهایی که مادرها دریافت می‌کنند خوشحالشان نمی‌کند .می‌دانند توی این اوضاع و احوال به چه زجری فراهم شده است. دلشان راضی نیست .بهشان نمی‌چسبد!

 امسال روز زن تلخ‌تر از هر سال است؛ امسال روز زن مزه ی  زهرمار می‌دهد ....


انتهای پیام / روزنامه دیده‌بان زاگرس
دیده‌بان زاگرس امروز
آرشیو

یادداشت
آرشیو