کی گفته هر کس دندان دهد نان دهد ؟!!

کد خبر: 1390-20724 گروه: یادداشت
1402/07/24 22:54

زهرا موسایی -

 

از پشت آیفون می‌پرسد کیه ؟

می‌گویم منم؛ بریم یک دوری بزنیم ؟

در را باز می‌کند و می‌روم داخل .

با چشمانی از فرط گریه پف آلود و موهای آشفته به استقبالم می‌آید .مشخص است مسئله ای پیش آمده .تمام شب گذشته را بیدار بوده احتمالاً گریه کرده است .

آهسته می‌پرسم: چیزی شده؟.. اتفاقی افتاده؟

 اشاره می‌کند بنشینم و می‌رود سمت آشپزخانه برایم چای بریزد.

 اوضاع خانه آنچنان به هم ریخته است که احتمال می‌دهم زد و خوردی هم صورت گرفته باشد ..!

- با شوهرت دعوات شده یا .... ؟!

گزینه دوم که دوست نداشتم به زبان بیاورم درست بود؛ با پسرش که نوجوانی ۱۷ ساله بود حرفش شده بود و در نتیجه ی دخالت پدر کار به مشاجره و کشیده بود پسر بچه‌ای که زمانی به راحتی از پسش برمی‌آمدند و بیش فعالیش را با چک و سیلی مهار می‌کردند تا ازشان حساب ببرد حالا دیگر قدرتی به هم زده بود و از کسی حساب نمی‌برد. دیگر حریفش نمی‌شدند .

حالا نه مادر و نه حتی پدر و نه هیچ کس دیگر زورش به او و عربده‌هایش نمی‌رسید؛ و هر روز هر شب مشاجره شان به راه بود .

کنارم نشست و بی هیچ مقدمه‌ای، مستاصل گفت: تو بگو مشکل کجاست؟

 سخت بود جوابی که داشتم برایش بازگو کنم...

 مشکل او و هزاران پدر و مادر دیگری که در کار خود مانده‌اند و نمی‌دانند با فرزندان سرکش و عاصی خود چه کنند همه یکجا بود.

 سال‌ها پیش ....

آنجا که می‌خواستند پدر و مادر بشوند بدون اینکه درک درستی از پدر و مادر بودن داشته باشند .

بی اینکه آموزشی دیده باشند یا مهارتی کسب کرده باشند .تمام آنهایی که به بچه‌دار شدن تشویقشان کرده بودند از دنیای والدین- کودک فقط یک جفت پاپوش نوزادی و لباس شماره صفر نشانشان داده بودند و از مصائب و مسائل والدین بودن چیزی برایشان نگفته بودند ؛اگرچه می‌دانستند و خودشان از سر گذرانده بودند.

 چون ممکن بود انگیزه شان را از دست بدهند و دیگر نخواهند بچه‌ای داشته باشند آن وقت می‌دانی عواقبش چه بود ؟اگر زن و شوهری بچه‌دار نشوند  چه فاجعه ای بود ..؟؟!!

همیشه همینطور بوده تمام پدران و مادران ما دلشان از درد و داغ بچه‌هاشان خون است و روزی نیست، لحظه‌ای نیست که حرص یکیشان را نخورند و غم یکی‌شان را نداشته باشند اما با تمام این‌ها ،همین‌ها محال است به فرزندانشان توصیه کنند که بچه نیاورند!!

 پدر شدن و مادر شدن در میان ما یک تجربه تلخ اجتناب ناپذیر است .!!

می‌گویند تا بوده همین بوده اما نمی‌فهمند از امروز می‌تواند همین نباشد ؛می‌تواند جور دیگری باشد ؛می‌تواند این قدر تحمل ناپذیر و طاقت فرسا نباشد ؛می‌شود آموزش دید، یاد گرفت؛ لذتش را برد .

پدر و مادر شدن مسئولیت است و پذیرش هر مسئولیتی صلاحیت و شایستگی می‌طلبد (برخلاف سنت حاکم بر جامعه ما....)

 چه کسی به ما باورانده است که هر کسی حق پدر یا مادر شدن دارد؟ مگر جز این است که حق ناشی از شایستگی است .؟؟

حالا هنوز هم همان راه را داریم می‌رویم.

 از در و دیوار و تلویزیون و رسانه فقط توصیه و التماس که بچه بیاورید خودش بزرگ می‌شود و همان کس که دندان دهد نان دهد ..یک مشت شعار توخالی احمقانه! در حالی که همان کس که دندانش می‌دهد نان و لباس و پوشک و خرج تحصیل و تفریح و...را به پدر و مادرش حواله می‌کند .

این پدر فلک زده است که با دو پا به اندازه دور از جان چهار پا می‌دود و زحمت می‌کشد و باز کم می‌آورد و این مادر بیچاره است که تا بچه را بزرگ کند خودش پیر و درب و داغان می‌شود...

 این میان آنکه مسئول اصلی است و موظف به فراهم کردن رفاه و آسایش و امنیت و آموزش پدرها و مادرهاست جایی که دست هیچکس به او نمی‌رسد پنهان شده و فرمان فرزندآوری صادر می‌کند !!


انتهای پیام / روزنامه دیده‌بان زاگرس
دیده‌بان زاگرس امروز
آرشیو

یادداشت
آرشیو