"دختر کفش دوزکی" !

کد خبر: 1398-20730 گروه: یادداشت
1402/07/30 20:21

زهرا موسایی -

 

بیا شیر کاکائو برایت ریخته ام ...

دختر کفشدوزکی همانطور که از این مبل به آن مبل می‌پرید نفس زنان گفت :صبر کن "گربه سیاه " یکم دیگه بازی کنم !

 بعد از اپن آشپزخانه بالا می‌رود و باز می‌پرد پایین .

مهمانمان با تعجب نگاهم می‌کند و می‌پرسد: منظورش از گربه سیاه تویی؟... به مادرش می‌گوید گربه ؟

می‌گویم :بله ..گربه سیاه دوستِ "دختر کفشدوزکی" است...

 پایین اپن بالش می‌گذارم و به دختر کفشدوزکی می‌گویم روی زمین نپر صدایش همسایه پایینی را اذیت می‌کند؛ هر بار خواستی بپری بپر روی این بالش‌ها !

مهمانمان با تعجب بیشتری می‌گوید: برایش بالش می‌گذاری و تشویقش می‌کنی بپرد روی آنها . ؟؟ ببین سرِ خانه زندگیت چه بلایی آورده!اینجوری بچه تربیت می‌کنی ؟این بچه نه از تو و نه از هیچ کس دیگر نمی‌ترسد و حساب نمی‌برد..!

 می‌گویم : من دوست ندارم بچه‌ام از من بترسد و حساب ببرد .

جوری می‌گویم که ساکت بشود و کاری به ما نداشته باشد؛ اما او طاقت نمی‌آورد و باز وقتی که .

-دختر کفشدوزکی خم می‌شود و شیر کاکائویش را که توی بشقابی ریخته شده می لیسد و می‌خورد..

- وقتی موقع ناهار ،ماکارونی‌اش را توی لیوان می‌ریزد و کلی چیز قاطیش می‌کند و می‌خورد...

- وقتی با کلاه و کاپشنش شلوارک می‌پوشد ، -وقتی دمپایی پایش می‌کند و با من به خیابان می‌رود ...

بازصدایش در می‌آید :

- به بچه‌ات یاد نمی‌دهی چطور باید غذا بخورد؟ یادش نمی‌دهی با کلاه کاپشن  شلوارک نمی پوشند؟با دمپایی نباید مهمانی برود ؟

می‌گویم این‌ها که گفتی اشکالش کجاست؟ اینها هیچ کدام از نظر من اشتباه نیست ؛اگر بچه‌ام از انجامشان لذت می‌برد چرا مانعش بشوم ؟

این کارها نه به او و نه به هیچ کس دیگر صدمه‌ای نمی‌زند .چه اشکالی دارد انجام بدهد ؟چه اشکالی دارد جوری که دوست دارد و خوشش می‌آید زندگی کند ؟

-به کسی صدمه نمی‌زند اما نمی‌خواهی بچه‌ات ادب یاد بگیرد؟؟

 چه کسی باید آداب معاشرت و اصول رفتارِ درست را یاد بچه‌ات بدهد ؟؟

اینجا داشت مغلطه می کرد. ادب اجتماعی را با رفتار درست مساوی جلوه می‌دهد و نتیجه دلخواهش را می‌گیرد .

گفتم :رفتار درست همین کارهایی است که او انجام می‌دهد .این بچه دارد بچگی‌اش را می‌کند؛ زندگی برای او همین است. بازی با چیزهایی که در اختیار دارد و لذت بردن از زندگی روزمره ...

چه چیزی ثابت می‌کند غذا خوردن در لیوان و آب خوردن در توی قهوه جوش اشتباه است ؟

چه کسی تعیین می‌کند پوشیدن کاپشن و شلوارک نادرست است ؟

اصولاً ادب اجتماعی چه کارکردی برای اشخاص دارد ؟جز اینکه درست مانند یک شبکه نامرئی از تارهای آزاردهنده به دست و پای آزادی و اختیار آدم می‌پیچد و لذتِ آزاد بودن و آزادیِ لذت بردن را از او می‌گیرد.

 وجود این همه باید و نباید و آداب و رسوم و سنت دقیقاً چه گرهی از کدام کار ما باز می‌کند ؟

نکته‌ای که باید در نظر گرفت این است که ادب اجتماعی معادل احترام به دیگران نیست بلکه معادل بی‌احترامی به فردیت خود است .

احترام به دیگران و حقوق انسانی و شهروندی آنها مسئله‌ایست متفاوت با ادب اجتماعی...

 آداب اجتماعی یعنی بایدها و نبایدهایی که ریشه و منشأ عقلانی و استدلالی ندارند اما نرم جامعه‌اند و باید رعایت شوند در حالی که احترام به دیگران-شخصیت ،سلیقه ،طرز فکر و حقوق آنها-یک اصل مسلم عقلانی است وضرورتش بدیهی است .

 اینکه چطور غذایمان را بخوریم و چطور لباس بپوشیم و چطور نشست و برخاست کنیم یعنی اینکه مطابق میل خودمان غذا نخوریم و لباس نپوشیم و....و زندگی نکنیم؛

و یعنی از بسیاری از لذت‌های موجه به دلایل نامعلوم صرف نظر کنیم .

اگر دقت کنیم در جوامعی که  سنت‌ها و مراسم و آیین‌ها زیادتر است آزادی عمل و بیان و عقیده کمتری به چشم می‌خورد .

انسانی که از کودکی یاد می‌گیرد طبق قالب‌های مشخص و هنجار متداول غذا بخورد و روی صندلی بنشیند و....و زندگی کند؛ آشنایی کمتری با فردیت و تنوع در سبک زندگی و تفاوت در نگاه و دیدگاه دارد. تحمل تفاوت و اختلاف در جهت گیری از نظر چنین انسانی غیر قابل تحمل‌تر است تا کسی که از کودکی می‌آموزد و می‌بیند که انسان دیگر یعنی سلیقه و ذائقه و سبک و اسلوب دیگر ؛یعنی اختلاف و تفاوت ؛

هرگونه تفاوت و تعارضی در ارتباط با دیگران برای چنین شخصی حل شده است. او برخلاف مثال قبل فکر نمی‌کند که تنها یک جور غذا خوردن و یک جور معاشرت کردن و طبعاً یک جور فکر کردن و یک جور بودن درست است و بس!!

سالخورده‌ها را، متعصب‌ها و متصلب‌های بزرگسال را رها کنید!

 آنها آنچه "نباید می‌آموخته‌اند" را آموخته‌اند و درِ کلاسشان را محکم بسته‌اند؛ کودکان را دریابید!!!

 درمان تمام دردهای این جامعه را از کودکان باید آغاز کرد .


انتهای پیام / روزنامه دیده‌بان زاگرس
دیده‌بان زاگرس امروز
آرشیو

یادداشت
آرشیو